هیشـــکی!
من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!
من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........قصه ی کبودی پای دل !
اسی: قصه ی کبودی پا چشت چیه؟
عباس: چیزمهمی نیس..
اسی: اِ..حتمن باید کور میشدی که مهم باشه؟
عباس:ای بابا دلاکای ترک ناشین..یارو رف قلنجمو بشکنه لیز خورد شصت پاش رف تو چشم!!
اسی:پَ ذت زیاااد ! ما تو رفاقت عین کف دستیم..صاف ِ صاف ..
نمیدونی بدون..خوب ما رو همه میدونن بدِمونو رفقا...!!
خیط کاشتیم؟! باکی نیس..آدمیزاد کوتِ غلطه..مشق می کنه..مشقاشو نشون رفقاش میده تا اونایی که اوستا ترن دور غلطاش خیط قرمز بکشن... وختی قمیش میای معنیش اینه که قابل نمیدونی...
عباس: ای بابا رفتم یه خونه ی ارزون قیمت اجاره کنم..ریختن سرمو...دِ بزن..ول کن بابااا...
اسی: سه تا غلط داری هیبده..
عباس: دوتاشو قبول دارم سومیش کدومه؟!!
اسی: ما اهل معامله ایم درست..اما یه خورده غیرت و شرافتمونو کش رفتیم و قایم کردیم واسه روزای پیری و کوری..!
تو اطاق می خواستی؟ من که نمرده بودم..ترسیدی دوبله بهت بندازم؟! هه..من با یه تیلیفون بی مایه فقط و فقط با یه تیلیفون ماهی یه گونی اسکنِ میدین امریکا کاسبم بی چک و چونه..
هه..چندر قاز ماهیونه ی این گدا خونه خرج یه وعده دوا خوریه بدون مخلفات اسی دربدره !
عباس: ای بابا من که رفاقتمو به یه اطاق خالی نمی فروشم!
اسی: دس خوش تو که همش غلط غولوطی عباس.. نشونی ترکه رو بده من..
عباس: میخوای چیکار؟!!
اسی: میخوام ازش تشکر کنم!!
عباس: تو ام شرخریا..میخوای انگشت تو سوراخ زمبور بکنی که چی؟!!
اسی: ترکا تو رو نزدن یه ایرونی رو زدن..یه هم وطن منو..
به حق زدن یا به تا حق به من مربوط نیس..اونا غریب نوازی کردن..
میدونی مث چیه؟ ناموستو جلو چشات آش و لاش کنن و تو جیکت در نیاد!!
حالیته؟ رفیق ایرونی ناموس منه....!!!
من اون هیکلی که به ترکا باج بده یه پیت بنزین حرومش می کنمو فاتحه...
از این آدما هنوزم پیدا میشه ؟
سلام...
گشتم کلیپ این قسمت از فیلم رو پیدا کنم...نبود
سلام از ماس
کیلیپش نیس من فیلمشو دارم
منم می خوام
هه باحال بود.این کلیپه منم موخوام دارین؟
نه امینه جان این یه قسمت از فیلم آدم برفیه
سلام
آدما توشهر خودشون هم غریبن چه برسه به یه کشور دیگه
که بهت میسپارن با هر کی میخوای دوست شو ولی دور ایرانی ها رو خط بکش
اسم فیلمش چیه؟
آدم برفی
سلام ملکوم هیچکی...
خوب بود...
دیشب داشتم حرفای اکبر عبدی رو بعد از دریافت جایزه فیلم فجر می دیدم. جالب بود.
خاطرات قشنگی رو برام تازه کردی.
از این فیلم آدم برفی فقط یک صحنه هاییش یادم مونده بود.اون صحنه هایی که اکبر عبدی لباس زنونه می پوشید و اگر اشتباه نکنم به یک زن خارجی هم علاقمند شده بود.
اون زمان ها که کوچیک بودم اکثرا من و مامانم با هم می رفتیم سینما و فیلم می دیدیم.یادش بخیر...
هی هی هی!
رفاقت!
رفیق نیست دیگه.
نیست نیست نیست نیست..............
سلام
عنوان پستت فوق العادست!
من که فیلمش ندیدم.ماله چه سالیه اصن؟
بله هیشکی همش واسه توئه
یادش بخیر......آدم برفی..خوب
یادمه که کی دیده بودمش.....
همون وقتا که نون داغ رفاقت
رو صاف گذاشتن توسفرمون
نامردا.......اما از دیالوگاش
چیزی روبه یاد نمیارم.....
خیلی قشنگ بود........
کاش می شد یه پیت
بنزین حرومش کنی و
فاتحه.................
یاحق...
بالایی من
بودم.....
یاحق...
[گل]
هیشکی جان رفاقت بی رنگ و رو شده اما سفید یک دست برفی نشده...هنوزم ته مایه هایی مونده
حتی گاهی بعضی آدما خودشون رو زیر سوال می برن تا برا رفیق کم نذارن...فهم این مطالب کار هر کسی نیست...باید با رفیق بازا بپری تا درک بشی...
برای عاطفه بانو
عزیزم الان شوووما با ما رفیقی به سه جلدمون نگا کردی؟
والا ما عرب نیستیما...مال خاک پاک ایرانیم
برای هیشکی
عاطفه یه وقتایی نقطه ی جوشش بالا میزنه تند میره بچم! البته درست میگه...آدما واقعا تو شهر و دیار خودشون که هیچ وسط چاردیواری خونشون غریبن اما قسمت ایرانی و ایناش بیب بود!( ستاد ماس مالی کامنت گذاران محترم! )
محشر بود//خیلی به دل نشست بعد چند سال که دوباره یک ماه پیش دیدمش بازم بغض کردم باهاش....
کبودی پای دل هیچ وقت خوب نمیشه مخصوصا که از طرف اونی باشه که توقع نداشتی.
به نظرم این روزها از رفاقت فقط واژه اش مونده از معرفت و مرام و .... بعنوان یه زیرخاکی باید یاد کنیم.
چند پست آخر رو با هم خوندم.
امیدوارم سال آینده به آرزوی خوشگلی که تو یه پستت تصویر کرده بودی برسی