هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

به ندای قلبت گوش کن.. با اینکه سمت چپه همیشه راست میگه!




  حتی اگه هممه چی مرتب و زیبا و خوب سر جای خودش باشه ، فقط و فقط یه جای خالی..یه خلاء..کافیه که تموم اون خوبیا و زیبایی ها رو زشت و تاریک و غم انگیز کنه ! درست مث ِ یه دونه دندون کرم خورده..مث یه پازل گم شده..مث یه دونه نگین انگشترم.....مث نبودنت.......
..

پی رفیق نوشت: با صدات دلمو آروم کردی..آروومممم
..
+

اصلیت حکم مال خداست




نمیدونم تو آخرین ثانیه های عمرت تو دلت چه آتیشی بود که اینجوری اشک می ریختی ..
نمیدونم اون آدمای کوری که با تو چش تو چش بودن !! چه حسی داشتن ..
نمیدونم اونی که حکم ناحق ! داد و نقطه ی پایانو برا دنیات گذاشت چه حالی داشت ..
.
.
فقط اینو میدونم که یه قاضی هست که حواسش بهمون هست.
جان کافی..منم مث تو از تاریکی می ترسم اما دلم روشنه که دنیا این طور تاریک نمی مونه!
جان کافی..جان کافی..جان کافیییییییی.....

می ترسم حالا امشب که تولدته بخوای به خوابم بیای،من به یادت بیدار نشسته باشم !!!



دخترک

از زور دلتنگی ،

در خودش غرق شد......

جنازه اش را آب آورد کناره ی همان خیابان بالایی.


یک جفت سنجاق پروانه ای کهنه هم به سرش بود که ،

که..دلش میخواست تو... تو خریده باشی.. عزیز ِ لعنتی !!


فصل مصل وصل..!


گرمای تموز ِ دستات و

حنابندون ِ پاییز چشماتو..

سرمای زمستونِ بختم !!

چشم به راه شب حجله ی

گل به سر عروس ِ باهار بودند...!!!


* این خواب دیشبم بود ! ینی تعبیرش چی میشه ...؟!

* و..این