-
به ندای قلبت گوش کن.. با اینکه سمت چپه همیشه راست میگه!
سهشنبه 13 اسفند 1392 00:00
حتی اگه هممه چی مرتب و زیبا و خوب سر جای خودش باشه ، فقط و فقط یه جای خالی..یه خلاء..کافیه که تموم اون خوبیا و زیبایی ها رو زشت و تاریک و غم انگیز کنه ! درست مث ِ یه دونه دندون کرم خورده..مث یه پازل گم شده..مث یه دونه نگین انگشترم.....مث نبودنت....... .. پی رفیق نوشت: با صدات دلمو آروم کردی..آروومممم .. +
-
اصلیت حکم مال خداست
سهشنبه 16 مهر 1392 20:21
نمیدونم تو آخرین ثانیه های عمرت تو دلت چه آتیشی بود که اینجوری اشک می ریختی .. نمیدونم اون آدمای کوری که با تو چش تو چش بودن !! چه حسی داشتن .. نمیدونم اونی که حکم ناحق ! داد و نقطه ی پایانو برا دنیات گذاشت چه حالی داشت .. . . فقط اینو میدونم که یه قاضی هست که حواسش بهمون هست. جان کافی..منم مث تو از تاریکی می ترسم اما...
-
می ترسم حالا امشب که تولدته بخوای به خوابم بیای،من به یادت بیدار نشسته باشم !!!
سهشنبه 5 شهریور 1392 04:00
دخترک از زور دلتنگی ، در خودش غرق شد...... جنازه اش را آب آورد کناره ی همان خیابان بالایی. یک جفت سنجاق پروانه ای کهنه هم به سرش بود که ، که..دلش میخواست تو... تو خریده باشی.. عزیز ِ لعنتی !!
-
فصل مصل وصل..!
شنبه 22 مهر 1391 22:16
گرمای تموز ِ دستات و حنابندون ِ پاییز چشماتو.. سرمای زمستونِ بختم !! چشم به راه شب حجله ی گل به سر عروس ِ باهار بودند...!!! * این خواب دیشبم بود ! ینی تعبیرش چی میشه ...؟! * و.. این
-
شاید امشب برای تولدت.. از آسمان .. پروانه چیدم!
یکشنبه 5 شهریور 1391 09:02
تولدت در خاطرم برای همیشه.. رفتنت را .. تداعی میکند ، با یک بغل گل به رنگ خاکستری . عزیز ِ تا ابد لعنتی ام..!!
-
.................
یکشنبه 21 خرداد 1391 11:46
هر که آمد دلم را گرفتم، تا صدای..ش ِ..ک..س..ت..ن نیاید ! هر که آمد برایش نگفتم، حرفهای فقط نقطه چین دار............!!
-
هوامونو داشته باش بی زحمت!
سهشنبه 1 فروردین 1391 22:33
ثانیه ها بی مکس همدیگه رو دمبال می کنن و آدما ثانیه ها رو..خیلی قشنگه دل تو دل شون نیس..همه عجله دارن..نمیدونم قراره بعد از سال تحویل چه اتفاقی بیوفته نمی دونم امسال خدا هر روز تو سر رسیدش چی برامون نوشته ؟ نمیدونم قراره چه روزایی تیک بخوره برای شادی و چه روزایی تیک بخوره برا غم .. به هر حال مجبورم که تسلیم باشم و...
-
اون با من !
دوشنبه 22 اسفند 1390 03:44
امشبی را تو نابینا شو... بریل شدنش با من !
-
قصه ی کبودی پای دل !
پنجشنبه 11 اسفند 1390 01:50
اسی: قصه ی کبودی پا چشت چیه؟ عباس: چیزمهمی نیس.. اسی: اِ..حتمن باید کور میشدی که مهم باشه؟ عباس:ای بابا دلاکای ترک ناشین..یارو رف قلنجمو بشکنه لیز خورد شصت پاش رف تو چشم!! اسی:پَ ذت زیاااد ! ما تو رفاقت عین کف دستیم..صاف ِ صاف .. نمیدونی بدون..خوب ما رو همه میدونن بدِمونو رفقا...!! خیط کاشتیم؟! باکی نیس..آدمیزاد کوتِ...
-
stop !!!
دوشنبه 8 اسفند 1390 21:57
" play ....."
-
پُر نمی شه...
جمعه 5 اسفند 1390 04:22
اون وختا همیشه این سوال تو امتحانا می اومد: *جای خالی را با کلمات مناسب پر کنید. ینی معلممون هیچ وخت نفهمید که جای خالی....... با کلمه پر نمی شه؟؟؟؟!!!
-
رود باش
سهشنبه 2 اسفند 1390 16:46
مرداب به رود گفت: چیکار کردی که انقد زلالی ؟ رود گفت: گذشتم. ..
-
زندگی کردن
شنبه 29 بهمن 1390 11:17
*حاج آقا مسئلتُن ! - بفرمائید.. *ما داریم زندگی می کنیم شایدم بر عکس! حکم شرعیش چیه؟! -عرضم به حضورتان اگر به قصد لذت نباشد بلا مانع می باشد!!!
-
........................................
دوشنبه 24 بهمن 1390 16:09
سلام عشق قدیمی، سلام آقایِ ... چقدر حس قشنگی ست این که جا پایِ ... _شما شبی بگذارم اگر چه میدانم شما بزرگترید از تمام دنیایِ ... _غریب و کوچک من نه! نمی شود یکبار کمی مماس شود بال من و پر هایِ ... ؟! همیشه من ته دره ولی شما انگار همیشه دروتر از من، درست بالایِ ... ... چقدر نقطه چین بگذارم چقدر حرفم را ... چقدر گریه...
-
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
چهارشنبه 19 بهمن 1390 10:20
-
نامه ای به رابرت عزیز.. که اونم نمیخواست آدم بزرگ باشه!
جمعه 14 بهمن 1390 01:25
پنج شمبه اس طبق معمول اکثر همکارا زود رفتن و من تنها نشستم دارم کارای عقب مونده رو انجام میدم . حوصله ام سر رفته دستمو میذارم رومیزو مشتمو تکیه گاه چونم میکنم...زل میزنم به دیوار روبرو همین طور که دارم آدامس میجوم اونو تا جایی که ممکنه باد میکنم و میرم تو فکر.... بیست و هفففففت سالم شده! چقد زود گذشت نفهمیدم بچگی چیه...
-
سفرنامه مصور استانبول یا اسطنبول یا ایستانبول...
پنجشنبه 6 بهمن 1390 11:26
1.پیش به سوی ترکیه شهر استانبول که آرزو داشتم ببینمش... این ابرا منو یاد داداشی حمید انداخت... 2.برفراز استانبول.. 3.اینم اتاق من و خودم! هنو چمدونمو زمین نذاشته رفتم رمز کد wi fi رو گرفتم که اینترنتم قضا نشه !!! از قضا ابر چند ضلعی هم آپ فرمودن و دل ما تو اون غربت و بلاد کفر شاد شد همی! 4.این نمای بیرون هتلمون بود...
-
تو بزن...تبر بزن...!!!
پنجشنبه 29 دی 1390 09:48
چیلیک شماره 9 : پی نوشت: اونجا که میگه : ....آخرین ضربه رو محکمتر بزن... آخرین ضربه رو محکمتر بزن... آخرین ضربه رو محکمتر بزن...
-
مرور..مرور..مرور..مرور..مرور..مرور.............
شنبه 17 دی 1390 12:56
تنهایی یعنی: آنقدر یک خاطره را مرور کنی که نخ نخ نخ نخ نخ ن خ خ خ خ . . . . . نما شود!
-
یه سقف به وسعت حسرتهام...
چهارشنبه 14 دی 1390 20:24
فک کنم اینو قبلنم گفتم اما خب دلم میخواد دوباره و سه باره بلکم صد باره به شکلای مختلف با زبونای مختلف بگم که دلم میخواد یه خونه از خودم داشته باشم. یه خونه که حالش مربع باشه چون از حال مستطیلی خوشم نمیاد..دلم میخواد خونه ی من دوتا اطاق خواب داشته باشه.. دیوارای اطاقاشو کاغذ دیواری کنم که عکس تیکه های کوچیک ابر...
-
در آمد و رفت....
یکشنبه 11 دی 1390 02:28
شاعر میگه: هر کسی از ظن خود شد یارمن...واز درون من نجست اسرار من ....اینو شنیدی که؟! حالا من میگم: هر کسی آن ظن خود را گفت و رفت...ماتمی بر سینه ام بنهاد و رفت... آن کسی که زود آمد و رفت ...سینه ی زخمی ما را تفت و رفت...
-
یه نفر !!
چهارشنبه 7 دی 1390 12:27
آقا ما دلمون برا "یک نفر!! " خعلی تنگ شده یه سر می ریم اینجا و اگه خدا قبول کرد تا شمبه بر می گردیم ، باشد که رستگار شویم !
-
این سقف کاذب و بدلی ست!
شنبه 3 دی 1390 16:27
چیلیک شماره 8 : کومولوس..استراتوس..سیروس..و..یادش به خیر هنوز اون درس رو یادم هست و چقدر دوسش دارم و داشتم . چقدر اون سالا سر به هوا بودم همیشه چشمم به دمبال ابرای توی آسمون و رنگین کمون و دسته های بزرگ پرنده های مهاجر بود. این روزا آسمون شهرم انقدر کثیف و آلوده است که هیچی پیدا نیست دیگه از اون ابرا خبری نیست..اون...
-
سهم من و تو
پنجشنبه 1 دی 1390 10:10
ترانه های خوب برای بچه های خوب! شماره 6 : لینک آهنگ این آهنگ زیبا از رضا صادقی تقدیم به مریم شیرزاد عزیزم که این روزا و امشب یه لحظه ام از یادش غافل نبودم.
-
بفرمایید مهمونی
دوشنبه 28 آذر 1390 22:17
بازی صوتی شب چله سال یک هزارو سیصدو نود در راه است . یک ضیافت باشکوه یک شب به یادماندنی.به همت دوباره ی بابک جان. یک خاطره ی شیرین با عطرو بوی رفاقت در کنار دوستان جانی.به میزبانی بابک عزیز . بشتابید بشتابید آخرین فرصت ارسال فایل ها ی صوتی چهارشنبه شب ساعت ۱۲ است.
-
من تک میارم..
یکشنبه 27 آذر 1390 00:03
بچگیا یادش بخیر. هر وخت اول بازی یار کشی می کردن من تک می افتادم! یا اینکه نُخدی میشدم..یادته میگفتیم هر کی تک بیاره اون گرگ میییییشه؟...و انقدر این جمله تکرار میشد تا یکی تک بمونه...اوهوم...اونی که تک می آورد من بودم...گرگ میشدم به زور!...اما من بلد نبودم گرگ بشم....همه بلد بودن چطوری جرزنی کنن..بلد بودن چطوری فرار...
-
مگس، به هرکجا، بهجز مگس نیست ولی عقاب در قفس، خودش نیست
پنجشنبه 24 آذر 1390 12:46
چیلیک شماره 7 :
-
هیپ هیپ هوراااااا... هیپ هیپ هوراااااا...
دوشنبه 21 آذر 1390 16:48
1. عمو آقای مدیر عامل شرکتمون به دلیل تعدد کارخونه و مشغله ی کاری تو این شیش هف ماه فقط هف هش بار اومده شرکت...اما به دلیل گند زدن معاون مون و عدم صلاحیت در مدیریتش دیروز عصر تو یه جلسه که همه ی اداریا و سر کارگرا بودن قرار بر این شد که برای باز گشتن نظم و عدالت در شرکت ممبعد آقا عمو مدیر عامل سه روز در هفته به ما سر...
-
آره این جوریاس!
یکشنبه 20 آذر 1390 21:17
تنهایی ینی اینکه SMS برات بیاد و تو مطمئن باشی که ایرانسل ِ ! پی بی زحمت ! نوشت: چند روزه تا فرصت پیش میاد آهنگ سلام ای ناله ی بارون"فریدون آسرایی" رو گوش می کنم. خداااس به جون خودم. شمام گوش کنید.راستی هرکی لینکشو داره برام بذاره بی زحمت... پی دسسست درد نکنه کودک فهیم جون.. بابت لینک آهنگ! : دم شوما گرم دوس...
-
کمک کمک کمک....
جمعه 18 آذر 1390 13:36
امروز یه قرار خیلی مهم برای یه مهمونی مهم رو بهم زدم...همه ی لباسای تابستونی و زمستونی رو ریختم بیرون اکثر شون کوچیک و بد قواره بودن...دیویستا بلیز و شلوار و دامن رو ریختم کف اتاق و روی تختم هیچ کدوم به دلم نمی شینه...جلوی آینه وایسادم و گوله گوله اشکم سرازیر شد.. همه لباسام زشت و گنده و گل و گشادن حالم از این هیکل...