هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

قضاوتها..



بالاخره من این فیلمو دیروز دیدم...

اگه نظر منِ غیرحرفه ای و ناکارشناس رو  بخواین ! باید بگم که داستانشو دوس داشتم...کلن فیلمی که حرفی برای گفتن داره رو براش ارزش قائلم و شده ده دفه نگاش میکنم تا قشنگ بفهممش...مخصوصن اگه یکی مث اصغر فرهادی کارگردانش باشه...
این فیلم واقعا به دلم نشست....وختی فیلم تموم شد دلم میخواس بلند شم برم تو تلویزون!  کنار تک تک بازیگرا و ازشون تشکر کنم...
این فیلم روایت ساده و در عین حال جذابی بود از زندگی همه ی ما..سر تیتر این روایت نوشته شده بود قضاوت..
قضاوت ِ نادر درباره ی مرضیه
قضاوت سیمین درباره ی نادر
قضاوت نادر درباره ی سیمین
قضاوت حجت درباره ی نادر و سیمین و مرضیه و خانم معلم !
قضاوت معلم ها و مدیر درباره ی خانم معلم
قضاوت بچه های مدرسه درباره ی ترمه

قضاوت همسایه ها درباره ی نادر و مرضیه

قضاوت سیمین درباره ی مرضیه

قضاوت ترمه درباره ی نادر و سیمین
قضاوت بچه ی مرضیه درباره مرضیه

قضاوت پدر نادر درباره نادر و سیمین

قضاوت مامور دادگاه درباره ی نادر و مرضیه

قضاوت قاضی درباره ی نادر و مرضیه و حجت و خانم معلم و ترمه

وقضاوت هممه ی ما درباره ی تک تک آدمای این فیلم

و قضاوت دائمی ما  درباره ی تک تک آدمای فیلم زندگی ِ خودمون.

و قضاوت دائمی خدا درباره ی ما و ما درباره ی خدا...................


ینی کدوم این قضاوت های دائمی درست و عادلانه و منصفانه تر ست ؟!


نظرات 17 + ارسال نظر
تیراژه سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 06:25 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

یه چیزی رو جا انداختی هیشکی عزیزم
قضاوت ما درباره ی خدا
و فکر میکنم خیلی از این کنش واکنش ها به همین برمیگرده که چه دیدی راجع به زندگی وخدا و قضاوت کردن خدا داریم..و همچنین عدالتش!

دلبندم دقت کن خط یکی مونده به آخر دوباره بخون
و قضاوت دائمی خدا درباره ی ما و ما درباره ی خدا...................

رگبار سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://www.ragbarha.blogfa.com

من هم قضاوتم اینه که تو خوب فیلم رو دیدی و به کنه موضوعش پی بردی

ممنون عزیز...

دل آرام سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 07:32 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com/

من این فیلم رو توی سینما دیدم ، بعد از تموم شدنش دلم نمیخواست از جام بلند شم . دلم میخواست بشینم و فکر کنم . به همینهایی که تو گفتی . و نشستم ... سالن خالی شده بود ، من هنوز نشسته بودم ...

من وخت نکردم برم سینما برا همین سی دی شو گرفتم...
و همین حس و حال تو رو تو خونه داشتم پای تلویزیون میخ کوب شده بودم و فکر می کردم...فکر می کردم......فکر می کردم...

آذرنوش سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 08:26 ب.ظ http://azar-noosh.blogfa.com

خوبه که بلاخره دیدیش تبریک میگم

آلن سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 09:51 ب.ظ

راس میگی. خیلی فیلم قشنگیه.
تو هم خیلی قشنگ در مورد فیلم نوشتی.

من این جور فیلما رو خیلی دوس دارم...
مرسی عمو آلن ...

هاله بانو چهارشنبه 4 آبان 1390 ساعت 10:21 ق.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

منم تازه این فیلم رو دیدم هیشکی
خیلی خوشم اومد
انگار یکساعت کنار دست تعدادی آدم بشینی و نظاره گر گوشه ای از زندگیشون باشی
فیلم رو دوست داشتم به چند دلیل:
تربیت صحیح بچه (ترمه عالی تربیت شده بود)
سیمین نادر رو باور داشت و بهش ایمان داشت (زنی که شوهرش رو کاملا می شناخت)
نادر و سیمین هر دعوایی با هم داشتن همیشه تو خلوت دو نفرشون بود (ترمه اجازه نداشت در گفت و شنود های دو نفرشون باشه)

آره فیلم رئالی بود...

هر کی یه دیدی داره و اینایی که تو گفتی هم دلیلای دیگه ی دوست داشتنی بودن این فیلمه...

سمیرا مامان دل آرام چهارشنبه 4 آبان 1390 ساعت 11:33 ق.ظ

آره این فیلمو من و دل آرام با هم رفتیم سینما دیدیم

واقعا آخرش اون گروهی که با هم بودیم سر جامون نشسته بودیم

هر کدوممون داشت از برداشتای خودش می گفت

همون داوریها و قضاوتهای درست و نادرست که با هم قاطی شده بود

ولی در مورد این جملت : قضاوت خدا از آدما

خدایی که من میشناسم آدماشو قضاوت نمیکنه یا شاید بهتره بگم

نادرست قضاوت نمیکنه!!!!!!!!

ما آدما چرا

اکثر اوقات با قضاوتای غلطمون کارا رو خراب میکنیم

خلاصه که فیلم قشنگی بود منم با تو موافقم

سلام عزیز واااااااااااااای خیلی خیلی خیلی ذوق میکنم وختی می بینم اومدین و منو خوندین....

آره یکی از اسمهای خدا قاضی ِ ینی قاضی ِ مطلق خود ِ‌خداست...و مطمئنا قضاوتاش درسته...

با نظرتون کاملن موافقم..

سمیرا مامان دل آرام چهارشنبه 4 آبان 1390 ساعت 11:35 ق.ظ

هیشکی جونم

فیلم اینجا بدون من هم قشنگه

بد نیست اونم ببینی !!!!!!!

مرسی قربونتون بشم
مرسی از پیشنهادتون...
خواهرمم تعریفشو کرده دیگه واجب شد ببینمش...
شما که میگین خوبه حتمن خوبه دیگه

وانیا چهارشنبه 4 آبان 1390 ساعت 02:50 ب.ظ http://BFHVANIYA.BLOGSKY.COM

دوست ندارم اخرشو خودم حدس بزنم اما فیلمه قشنگیه جدن

به نظر من این فیلم انفدر خوب شرو شد و انقد خوب ادامه پیدا کرد و به جایی رسید که آخرش زیاد مهم نبود که چی بشه نادر از سیمین بلاخره جدا میشه یا نه ترمه پیش پدرش میمونه یا با مادرش میره..اینا اونقدر مهم نبود و تاثیری تو کل فیلم و جریانات اون نداشت بدنه و اصل فیلم خیلی محکم بود و خیلی قشنگ ساخته شده بود..

مکث چهارشنبه 4 آبان 1390 ساعت 10:07 ب.ظ http://maks2011.blogsky.com

به نظر منم فیلم خوبی بود و اتفاقا سرشار از تعلیق در زمینه قضاوت ها. منتها دیگه تعلیق اخرش کلافه کننده بود و بیجا.

خب دیگه این نظر نویسنده و کارگردان بود...

الهه پنج‌شنبه 5 آبان 1390 ساعت 10:41 ق.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

آجی جونم
قضاوت وقتی معنا پیدا میکنه که قاضی،دانای کل باشه...یعنی عالم باشه به همهٔ جوانب.....مثل ما که بینندهٔ این فیلم بودیم...ما همه چی رو میدیدم و میدونستیم ولی شخصیتهای توی فیلم نمیدونستن...خدا درست مثل ماست موقع نگاه کردن یه فیلم...همه چی رو میبینه.....ولی ما نه....ما درست مثل شخصیتهای همون فیلمیم......واسه همین قضاوت کار ما نیست....ما هیییچوقت نمیتونیم به طور کامل جای یه آدم باشیم و تمام شرایطش رو بسنجیم...پس قضاوتمون اصلا درست نیست...

به به از این طرفاااااااااااا راه گم کردین خانم؟
آره خدا در واقع عالم به کل ما ها و جریانات ما توی زندگیه...

آناهیتا پنج‌شنبه 5 آبان 1390 ساعت 05:59 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

این فیلم منو میخکوب کرد هیشکی جانم
نمی تونستم از جام تکون بخورم!
قضاوت در هیچ حالتی درست نیست عزیز دل
از وقتی در مورد هیچ اتفاق و آدمی قضاوت نمی کنم...آروم ترم
فیلم اینجا بدون من هم حرف های زیادی برای گفتن داره
حتما ببین...

اما من مث تو نیستم عزیز من هنو آدم نشدم هنوزم طبق عادت قضاوت میکنم...اما زیاد نه گاهی وختا....خدا کنه ترکش کنم...
اما همیشه از قضاوت بیجا ی اطرافیانم ناراحت شدم و رنجیدم...
حتمن می بینمش...مرسی گلم.

مرضیه پنج‌شنبه 5 آبان 1390 ساعت 09:06 ب.ظ http://www.bglife.blogsky.com

برداشت من از فیلم اصلا قضاوت نبود هیشکی بانو... من بیشتر فکر می کنم این فیلم راجع به به چالش کشیدن ایدآلهای آدم بود هم نادر و هم مرضیه هر دو ایدآلهایی در زندگی داشتند که هیچ کدام نتوانستند در واقعیت به آن اصول پایبند بمانند

این موردی که تو گفتی هم جزء این فیلم بود و نمییشه گفت از بحث قضاوتها جداس... هر کس از یه دریچه به این فیلم نگا می کنه ...

عاطفه شنبه 7 آبان 1390 ساعت 02:11 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

http://s2.picofile.com/file/7169739672/02_bebar_ey_abre_bahar_shajarian.mp3.html
احتمالن اینو خودت بارها گوش دادی- ولی بازم برا خالی نبودن عریضه!
من هنوز این فیلمو ندیدم!! ای عاطفه بد

دست شما مرسی هم بابت آهنگ تکراری و زیبا تون هم بابت فیلمو که ندیدی...اشکالی نداره ماهی رو هر وخت از آب بگیری تازه اس

وکیل الرعایا شنبه 7 آبان 1390 ساعت 06:12 ب.ظ http://razeman.blogsky.com

وقتی فیلم تموم شد ... همه در حال بلند شدن از روی صندلی ها بودن ... ولی من توان بلند شدن نداشتم ... چون حس می کردم پاهام قدرت ندارند بدنم رو تحمل کنند ... و فهمیدم چقدر از عمرم رو با قضاوت کردن گذروندم ... قضاوت در مورد دیگران و از همه مهم تر قضاوت در مورد خودم !!!
شاید عجیب باشه ... ولی واقعیت اینه که ما آدم ها ،قبل از اینکه در مورد دیگران قضاوت کنیم ، در مورد خودمون قضاوت میکنیم ... و نتیجه ی این همه قضاوت ، میشه برچسب زدن به خودمون و دیگران ...!!!

سلام خوش اومدی به خونه ی من عزیز...
آره قضاوت کردنم جزئی از زندگی و عادت های روزانه ی ماس مث غیبت کردن اما حواسمون بهش نیست.. آره کاملن با اینایی که گفتی موافقم..

و به قولی از ماست که بر ماست

فسیل دوشنبه 9 آبان 1390 ساعت 12:47 ب.ظ http://www.fosil.blogsky.com/

منم تازه دیشب دیدم اما خیلی فکر کردم که بفهمم طرف چی رو میخواست تو این فیلم بفهمونه
به نظرم برداشت تو هم درسته
مرسی

خوبه که فیلمو دیدی عزیز توصیه میکنم چند بار دیگه ببینیش مطمئنن متوجه میشی و هر بار یه موضوع جدید از دل این فیلم در میاد...

رضا افشاری شنبه 14 آبان 1390 ساعت 08:13 ب.ظ http://kolivar.blogfa.com

تنها چیزی که در این فیلم هنوز در ذهن من فید نشده صدای لرزون تر از دستای اون پیرمرد بود حس رقت انگیزی که در من هیمشه غلیظه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد