هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

آخرین دروغ ِ زیبات...




در راه عشق و مستی یک جرعه مِی ندارم

خانه بدوش عشقم.. یک همسفر ندارم

 

در نیمه راه دیدم چشمان عاشقت را

گفتم به قلب سرکش، زین پس غمی ندارم

 

لیلای خوابهایم گشتی و من چو مجنون

امن و قرار دیگر در نیمه شب ندارم

 

مگر روی ز پیشم ، غافل دگر زخویشم

چون بی تو من در این تن، جان و رمق ندارم

 

در اوج عشق بازی..دارو ندار دادم

دیگر برای مردن، حتی کفن ندارم

 

با یک نگاه دیگر جان از تنم تو بستان

چون بی تو من توان این زندگی ندارم

 

لیلای شعرهایم دگر خدانگهدار

من بیش از این توان مجنون شدن ندارم

 

من صابرم به هر غم ، حتی فراق یاران!!

اما فقط توان ِ... دوری زتو ...ندارم!!

 


برگ سبز نوشت:

دیشب که کتاب حافظم رو ورق می زدم این شعرو هدیه گرفتم! یه کاغذ مچاله که این شعرو توش نوشته بود با همون دست خط ...!!

زیبا ترین دروغت دیر به دستم رسید عزیز ...دیر..!!

 


نظرات 15 + ارسال نظر
الهه شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 04:58 ب.ظ http://harimeasheghaneha.persianblog.ir/

حافظ...حافظ...حافظ...همیشه آنچنان داغی رو دلم میذاره که گفتنی نیست...عاشقشم...شعرای حافظ اینقدر پاکه که بدی توش جایی نداره...همه خوبن تو غزلهاش...حتی دلبر دل شکن بی وفا...

الهه شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 05:00 ب.ظ http://harimeasheghaneha.persianblog.ir/

یه حسی بهم میگه حالت بهتره...دعا میکنم که همینطور باشه و هر روز بهتر از دیروزت بشی....

نیما شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 05:27 ب.ظ http://www.arezuhaye-aghaghi.persianblog.ir

لیلای شعرهایم دگر خدانگهدار

من بیش از این توان مجنون شدن ندارم

قبلا این شعرو خونده بودم ! یه بار برای یه نفر خوندمش ! شعر بیش از حد زیبایی ست !

مهربان شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 08:26 ب.ظ

سلام
ایشالا همیشه همین جوری سرحال باشی
به من هم بیشتر سر بزنی دلم برات تنگ نشه

کرگدن شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 10:31 ب.ظ

یادش بخیر
الدنگ هر چی بهش می گفتیم اینا قافیه ندارن تو کتش نمی رفت !
فقط همینقد که صابر رو یه جوری بچپونه تو بیت آخر کفایتش می کرد !

هیشکی! یکشنبه 28 شهریور 1389 ساعت 12:21 ق.ظ http://hishkii.blogsky.com

الدنگ و خوب اومدی..
خیلی با این اسم مستعار صابر حال میکرد.

maral یکشنبه 28 شهریور 1389 ساعت 02:03 ق.ظ

piyade ro
Baran
Sag
Sarpanah
Mashine gasht
Negah be panjere
Khamosh shodane cheragh
Baran baran
Jib
Akharin seke
Tardid
Eshgh
Garma
Baran
Va digar hich(bebakhshid bad khondanet in be zehnam omad)

سنگ صبور یکشنبه 28 شهریور 1389 ساعت 11:37 ق.ظ http://www.sangesaboor.ir

خانه به دوش عشقم... یک همسفر ندارم.
انتخاب زیبایی بود.

رزا یکشنبه 28 شهریور 1389 ساعت 03:59 ب.ظ

بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم....
همینطوری گفتم خیلی دوسش دارم.
راستی واسه شازده کوچولو نظر گذاشتم حیفم اومد خالی بمونه.

دکولته بانو یکشنبه 28 شهریور 1389 ساعت 06:24 ب.ظ

سلام خانومی...همیشه به گردش...خیلی خوشحالم که کارت اوکی شد...راستی...چه شعر خوبیه...برخلاف اینکه قافیه ش افتضاحه...اما خب...احساسات موزون بیان شده...قشنگن دیگه...حتی اگه آخرین دروغ بزرگ یکی باشه...چه می دونم والله...یه خاطر اون سوتی تو...الان ۲ تا لینک ازت دارم!!!...

کرگدن یکشنبه 28 شهریور 1389 ساعت 08:08 ب.ظ

جریان این سوتی چیه اونوخ ؟!

الهه دوشنبه 29 شهریور 1389 ساعت 01:09 ق.ظ http://harimeasheghaneha.persianblog.ir/

سلام عزیزم...امیدوارم که حال خودت و دل مهربونت خوب باشه...
من به روزم...سر بزنی بهم خوشحال میشم

عاطفه دوشنبه 29 شهریور 1389 ساعت 01:11 ق.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

شاد باشی..
چه رنگ نارنجی خوشگلی..

مهدی پژوم دوشنبه 29 شهریور 1389 ساعت 02:29 ق.ظ http://mahdipejom.blogfa.com

سلام دوست خوب...
حال و هوای خوبی بود در این شعر...
ممنون که سر می زنید به ما ...

غزل خونه جمعه 9 مهر 1389 ساعت 05:12 ب.ظ http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

تازه شعرش قافیه و وزن درست و حسابی هم نداشت!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد