هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

اَن در احوالات من !


ساعت کاری من تو این شرکت 8/5 صب تا 5 بعدازظهره.ساختمون شرکت تو یه جاده اس.من هر روز یه مسیر 2 ساعته رو باید برم و برگردم.ینی 6/5 تو تاریکی از خونه بیام بیرون عصر م 7/5  تقریبن میرسم خونه هر بارم 20 دقیقه تا نیم ساعت باید منتظر ماشین تو جاده وایسم .

اگر زبونم لال! بارون یا برفم بیاد که این تایم انتظار به 45 دقیقه هم میرسه!!!! اونم تو زمستون که هوا زود تاریک میشه.. ضمنن اینم بگم که باید هر ماشینی که نگه میداره رو آنالیز کنم ببینم طرف زور گیر و خفت کن و بی شرف و..نباشه !

همه ی همکارام ماشین دارن و مشکلات منو ندارن اما من هر روز درگیر یه مسئله ای هستم.

دیروز رفتم پیش معاون شرکت که با نبود آقای مدیر عامل خیر سرش یه جور رئیس حساب میشه و میگم: آقای الف میشه من بعدازظهر ساعت 4 برم خونه؟ رفت و آمد برا من به اندازه ی کافی مشکل هست ساعت 5 که از اینجا میرم واقعن سخته برام هوا کاملن تاریک میشه . تو این جاده که از هر 10 تا کامیون و تریلی یه دونه اش سواریه چرا من باید تا 5 سر کار باشم وختی از ساعت 4 بیکارم؟

بعد از این همه فک زدن  مرتیکه الاغ میگه قانون قانونه خانم و آقا ام نداره برا همه یکسانه همه مشکل دارن شمام از بقیه جدا نیستی کارمند این شرکتی...

من در حالی که همه ی تنم گُر گرفته از عصبانیت بغضم داره خفه ام می کنه میگم آخه سال قبل زمستون 4 تعطیل می شدم..اگه خانواده ی خودتونم کارمندتون بودن همین حرف و میزدین ؟ شما حاضرید خانم و دخترتون این ساعت کنار جاده منتظر ماشین باشه؟

یه کم مکث می کنه و بعد میگه :اون قانون پارسال بود این قانون امساله..

نمیدونم بهش چی بگم بدون یه کلمه حرف و بحث از اطاقش میام برون..یک ساعت مث مجسمه پشت میزم نشستم تا ساعت 5 کیفمو برداشتم و اومدم بیرون..

هوا برفی و تاریک بود..

داشتم خفه میشدم تا می تونستم داد زدم...هر چی فوش مررردونه! تو عمرم یاد گرفته بودمو  تقدیم هر چی نامرده کردمو پیاده به سمت سه راه ک.خ راه افتادم....

نظرات 53 + ارسال نظر
تلاش سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 10:25 ق.ظ http://hadafbozorgman.blogfa.com/

خاک بر سرش کنن نفهم!!!
راستی تولدت مبارک بانو..
ایشالا صد ساله بشی..
و همیشه شاد و خندان!
ببخشید اگه با تاخیر گفتم..

راستی مرسی !

نه زیاده جون خودم کمترش کنید مشتری بشیم...
خواهش میشه همچین دیرم نگفتین تا آخر آذر وخت هس

سمیرا سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 01:06 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

تولدت مبارک عزیزم...همه مون درد مدیران نامردو بی انصاف رو چشیدیم...کاش همه شون باهم یه روز سقط بشن...میگم کاش یه ماشینی واسه خودت دست و پا کنی///راستی شرکتتون سرویس نداره؟

ممنونم از لطفت عزیز
حالا سقط نشن گنا دارن همین که عاقل و منصف بشن کافیه
منم دوس دارم اما فهلن شرایط مالی اجازه نمیده
همه همکارام ماشین دارن کسی سرویس نمیخواد..

نرگس چهارشنبه 16 آذر 1390 ساعت 09:54 ب.ظ http://fereshtekuchulu.blogfa.com

بیشتر از همه از این بدم میاد که بیکار باشی و بازم نزارن بری... خیلی به نظرم مسخره است...
چقدر شغلت سخته... راهت دوره و سرویس هم نداری... تحملش واقعا سخته!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد