هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

مرگ پایان کبوتر نیست عزیز..


غمی چشمامو تنگ آب کرده

دلم رو ماهی ای بی تاب کرده


چقدر این تاقچه دلگیره وقتی


اَجل شیرزاد ِ
مونو قاب کرده ...


درد دارم یه عااالمه !



هر شب که از شرکت بر میگردم از کنار میوه فروشی سر کوچه مون رد میشم. هر بار به یه میوه ای گیر میدمو براش نق میزنم..دیشب نوبت گوجه سبزا بود! بهشون گفتم لعنتیای ترش ِ سبز ِ خوشمزه بخورمتون خام خام! دلم تنگیده براتون خب! و...

ای تف به این شانس! یکی رو هم نداریم خودمونو براش لوس کنیم براش نق بزنیم تا هوس  کردیم بگیم نمک دون و بشقاب آماده اس من  الان گوجه سبز میخوام خب ! و اون از زیر سنگم شده برامون گیر بیاره..هی..روزگاااار..

یادمه بچه که بودم هوس هرچی که میکردم میگفتم دلم درد میکنه و گریه زاری می کردم بعد مامانم اینا میگفتن گریه نکن هر چی میخوای برات میخریم! منم میگفتم: مثلن آلوچه میخوام اونا میگفتن: آلوچه بخوری خوب میشی؟ میگفتم: آره! مامانم اینام میگفتن: آهااان دل ِ آلوچه ایت درد میکنه!!

چند سالیه که نمی دونم چرا..این هممه..درد..دارم..خوبم نمیشم لامصصب!!...