هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

امیر علی کادوی پاییزیم...و کارناوال عشق..




خیلی هیجان انگیزهه آدم صب که از خواب پا میشه..چشماش باز بشه به یه دنیا شادی.یه دنیا آرزو..خیلی زیباس که آدم برای رفتن به سر کار! ذوق و شوق داشته باشه..خیلی خوبه که آدم صب با چشمای اشکی از رخت خواب بیرون نیاد! 

خیلی خوبه که اول صبح قلبت تند تند بزنه..انقدر تند که جایی نداشته باشه برای موندن تو قفسه سینه!

چقدر لذت بخشه که وختی اول صب میای تو کوچه،آهنگ خش خش برگا تو رو به رقص در بیاره..مث بچه دبستانیا بپر بپر کنی و کیفت رو تو هوا چرخ بدی و خودتم باهاش بچرخی و بچرخی تا سرت گیج بره و بعد انقدر بلند بلند بخندی که رفتگر محله که داره کوچه رو از زیبایی پاییز محروم میکنه هاج و واج زل بزنه بهت و توی دیوونه...یه بوس کوچولو بذاری کف دستت و فوت کنی به طرفش!!

بعدش از خجالت گوشات داغ بشه و سرت رو بندازی زمین و ریز ریز بخندی به بچه بازی هات..به عطر خوشی که مشامتو پر کرده!! به..جناب عشق که این همه روووز  بی سرو صدا بی اینکه تو بدونی در کمین تو نشسته بوده..! وتو یه فرصت مناسب شکار کرده دلتو!!

به این سر خوشی که تو رو تبدیل کرده به یه بچچه!


بچه ی بازیگوشی که همیشه موقع خواب آرزو می کرد خدا تو بازی زندگی وخت  ِ یارکشی! یه یاریو براش انتخاب کنه که مث شیر مواظبش باشه! که جای خالی همه کس و همه چیز های نداشته رو براش پرکنه! که بمونه که موندگار باشه..که اول این زمستون گرما بشه برای دستای یخ زدش..

حالا خدا آرزوشو بر آورده کرده ..کادوی تولدش رو تو یه روز از ماه آذر بهش داد تا حسرت یه روز عاشقی کردن توی پاییز به دل کوچیکش نمونه!


خدایا ممنونم که امیر علی رو به دنیای هیشکی! آوردی . ممنون.


یه خبــــــــــــــــــر مهــــــــــــــــــــــــم  نوشت:

امیر علی هم یه به جمع وبلاگ نویسا اضافه شد. لطفن قدم رنجه کنید و به خونه اش تشریف بیارید. اسم وبلاگش ماندگاره.



پی کارناوال عشق نوشت:


خوشحالم که من و امیر علی تونستیم تو این کارناوال عشق شرکت کنیم. و ممنون از تک تک عزیزایی که افتخار دادن طنین گرم صداشون به گوش جان ما برسه.


پی تشکر نوشت از عزیز دل داداشی محسن خدای بلاگستان! :

یه سکوت طولانی...یه نگاه عمیق..یه دریا اشک... یه آسمون لبخند..و تعظیم..وتشکرخالصانه ی من تقدیم شما که بهترین یلدا رو برامون آفریدی.

من دیگه لال میشم واقعن واژه کم آوردم برای تقدیر از این کار بزرگ.من حقیر چی دارم بگم وختی این همه فرشته ی دلی از شما تقدیر کردن. داداشی خیلی بزرگی..این پستت خدا بود...خدا ها..!


پی تشکر نوشت از آقای حمید عزیز:

آخه این همه عشق..این همه صفا چه جوری تو یه قلب که اندازه ی یه مشته جا میشه.. هان؟

لعنتی ِ دوست داشتنی دلم ترکید از بس گریه کردم..خیلی مردی عزیز.. 

تک تک کلمه هات مث  قطره  کنار هم جمع شدن تا بشن یه مشت آب زلال..که بادستام جمعشون کنم بپاشم رو صورتم ..تا خنکی این واژه ها زندم کنه تا اشکای رو گونه هامو بشوره و ببره عزیز..


پی تشکر نوشت ازآقای احسان:

تک تک این شعر ها مثل لبخند یه کودک معصوم تازه متولد شده شیرین و ناب بود عزیز..ممنون از این که به این شب نور پاشیدی .



نظرات 22 + ارسال نظر
کرگدن پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 01:12 ب.ظ

بازم تبریک ... و بازم مرسی بابت این همه لطف ...

ممنونم داداشی.
افتخار می کنم که شما داداشی منی.

مهربان پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 02:17 ب.ظ http://mehrabanam.blogsky.com/

عزیزم شادی ات پا برجا باشه
و دم امیر علی هم گرم که به بچه ها پیوست

راستی خیلی باحال بود صدات
خنده هات
صدای امیر علی

خوش باشی دوستم

ممنونم خانمی.

دم شما گرم که این قدر به ما لطف داری.

مصاحبه ی کیامهر از تو هم معرکه بود حس کردم کنارتونم.

الهه پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 02:35 ب.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

شادم به شادیت آجی جونم....خوشحالم از خوشحالیت....یه روز بهت گفتم حکمت خدا رو کسی نمیدونه ولی تو سعی کن اعتماد کنی به این حکمت....تو هم اعتماد کردی و دل پاکت رو باز کردی روی خوبیها....خودت میدونی چه ذوقی دارم برات...ذوق رو تو صدام شنیدی...حالا وقتی ببینمت تو چشمام هم میتونی ببینیش....
هزاران بار از آقا محسن و حمید و احسان پرسای عزیز تشکر میکنم....که محشر بود کارشون....شب ما رو مثل روز کردن....
عااااااااشقتم آجی من

مرسی آجی گلم...چقدر تو ماهی ..عاشششقتم..خدا کنه دوام داشته باشه این شادی..می فهمی که چی میگم..دیگه جون ندارم گیم آور بشم!
دلم داره پر میزنه که به زودی ببینمت....

الهه..
مرسی که آجیم شدی من به داشتن همچین آجی افتخار میکنم.

آناهیتا پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 02:57 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام هیشکی جووونم
نمی دونی چقدر خوشحالم
واقعا از دیدن شادیت و این همه حس قشنگ به وجد میام
انشالا که همیشگی باشه
دست همگی این عزیزان درد نکنه
یلدای خاصی بود
امیر علی خان هم خوش آمدن به جمع معتادها
خوش باشی عزیزم

سلام عزیز خوبییییییییییی
قربونت برم گلم.
دعا کن برام..

واقعا بهترین یلدای عمرم بود.
آره واقعن اونم معتاد شد.
.کشت منو از بس هر دقیقه اومد گفت وبلاگ ساختی برام..

آناهیتا پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 03:01 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

ذووووق کردما
یه روز بابام گفت یعنی میشه هیشکی شاد بشه؟ الان این پست رو نشونش دادم خیلی ذوق کرد
خوشحالیم که می خندی
شاید تو تازه متولد شده باشی
تولدت مبارک هیشکی جوونم


شماها خیلی گلید به خدا عاشقتونم..
شما هم تو شادی کنارم هستین هم تو غم ..من ..من...خیلی مخلص شما و پدر نازنینتم..
آره من تازه متولد شدم..دعا کن جوون مرگ نشم!!!!

نیما پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 03:01 ب.ظ http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

هیشکی بانو دروووووود !

اول رفتم خدمت امیر خان ! تبریکات صمیمانه رو ابراز نمودم !

حالا هم میگم که خیلی خوشحالم که شادی ! خوشحالم که سی ثانیه یه ریز خندیدی ! خوشحالم که دیگه هیشکی بانو غمگین نمینویسه ! خوشحالم که خوشحالی !

حوبی شما؟

هنو هیچی نشده طرفدار پیدا کرده..نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار؟!

وااااای یعنی نشستی تایم گرفتی من چند ثانیه خندیدم؟
نیما جان تو خیلی ماهی..

صدای تو هم خیلی شبیه تصویرته! صدای گرمی داری.

آلن پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 03:45 ب.ظ

امیدوارم هر روز صبح با شادی از خواب بلند بشی.
امیدوارم یاری داشته باشی که همیشه مثل یه شیر ازت حمایت کنه.
امیدوارم زندکی همیشه اون روی قشنگشو بهت نشون بده.
...................
واقعن شب یلدای قشنگی داشتیم. به لطف محسن عزیز ، حمید بزرگوار و احسان دوست داشتنی و همه بچه ها.
...................
وبلاگ امیر علی هم مبارک باشه.
ایشالا کلی خاطره خوب خوب از این وبلاگش و وبلاگ نویسی داشته باشه.

منم برا شما یه دنیا خوشبختی و شادی میخوام از خدا.
این شب یلدا بی نظیر بود..
ممنون که به وبلاگ امیر سرزدی عمو

عاطفه پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 04:40 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

خوشحاااااااااااالم که شادی عزیزم.. شادیت موندگار باشه.. همیشه..

مرسی گلم..برا دوامش دعا کن ..

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 05:50 ب.ظ

خوبه که شادئی وخوشحالم که شادی دنیا دنیا شادی واست آرزو دارم

امیر خان هم الینک شدند با افتخار

ممنون..شما؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 07:34 ب.ظ

سلام هیشکی عزیز ....

امیدوارم همیشه شاد باشی و تبریک میگم بهت ...

امیدوارم شادیت ماندگار باشه مثه امیر علی ...

خنده هات تو اون صدای ظبط شده عالی بود

امیدوارم همیشه لبات خندون باشه دوست خوب

سلام ..ممنونم شوماااااااااا؟

م . ح . م . د پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://khatereha1.blogsky.com/

سلام هیشکی بانو ... خوشحالم ... یعنی خیلی خوشحالم که بازم شادیتونو دیدیم ... امیدوارم همیشه شاد باشین

دم امیر علی خان هم حسابی گرم

صدای هر 2 تونو 2 بار گوش دادم

سلام آقای محمد..خوبی؟
ممنونم..
منو اامیرم صدای شما رو گوش کردیم...
خیلی ذوق کردم وختی صداتونو شنیدم..و نفسم بند اومد..

نقطه پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 07:36 ب.ظ http://www.dngerous.blogfa.com

سلام هیشکی عزیز ....

امیدوارم همیشه شاد باشی و تبریک میگم بهت ...

و.....

(فقط اسم یادم رفته بود )

سلام ..شوما بودی ؟
ممنون عزیز.

رها بانو پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 08:48 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

سلاااااااااااااااام هیشکی بانو !
صداتو شنیدم ... خنده ی اولش خیلی با صفا و قشنگ و دلنشین بود ...

تک تک واژه هایی که برای عشقت نوشتی رو با تمام وجودم حس می کنم و می فهمم ... منم یه علیرضا دارم که به شدت دوستش دارم ... موافقم باهات ... عاشقی خیلی حس خوبیه ... یه حس ناب که توی بند بند سلولهای بدنت لونه میکنه و همین حسه که حفظت میکنه از همه چیز و همه کس ...

ایشالا که هم تو و هم من و هم تمامی عاشقان تا ابد کنار هم بمونن و عاشقی هاشون بیشتر و بیشتر بشه روز به روز ...

سلام بانو..
ممنونم عزیز..

عاشقی زیبا ترین و دردناک ترین حسیه وجود داره..

احسان پرسا پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 09:55 ب.ظ http://sahelneshin.parsiblog.com

شما لطف دارید
واقعا منو شرمنده کردین
دست و پامو گم کرده ام و نمی دونم چطور باید تشکر کنم
بذار بی تشکر بگذرم
چون هیچ کس از آفتاب تشکر نمی کنه
بی شک آفتاب لطف و مهربانی شما بدون تشکر من هم همچنان خواهد تابید

وای آقای احسان من زبونم بند اومده خیلی شوکه شدم ..الان چی باید بگم من که کاری نکردم عزیز..
شما لطف فرمودین که قابل دونستید قدم گذاشتید رو چشم ما وبه وبلاگ محقر ما تشیف آوردین..

ممنونم.

مکث جمعه 3 دی 1389 ساعت 01:58 ق.ظ

بله.... که افتادی توی دام عشق؟ افرین...خوب کاری کرذی هیشکی بانو.... تازه داری می فهمی زندگی توی پاییز یعنی چی... حالا مونده...عاشقی توی زمستون یه چیز دیگه است..ای یه چیز دیگه است....

اره افتادم افتادنی!

من دیوانه ی پاییزم .. بهترین و بد ترین اتفاقای زندگیمم تو همین پاییزها برام پیش اومده..
هم فصل ..هم وصل..!

فرزند آدم جمعه 3 دی 1389 ساعت 10:00 ب.ظ http://www.ghorbe-ani.persianblog.ir/

سلام و تبریک میگم از ته دل همیشه شاد و سبز باشی..

سلام ممنون ..همچنین

بابای آرتاخان شنبه 4 دی 1389 ساعت 11:34 ق.ظ http://artakhan.blogfa.com

اون جمله ی کوچه رو از زیبایی های پاییز محروم می کنه . . .
واقعا عالی بود و تک .مرسی

خواهش میشه..
آقا شما که استاد مایی..
همین جوری یه وختایی یه چیزی از دلمون در میره دیگه..

عاطفه یکشنبه 5 دی 1389 ساعت 01:55 ب.ظ

خصوصی لطفن..

عاطفه یکشنبه 5 دی 1389 ساعت 08:13 ب.ظ

خصوصی عزیزم

حمید دوشنبه 6 دی 1389 ساعت 01:25 ب.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

بین تمام لحظه های خوبی که ممکنه در زندگی هرکس اتفاق بیفته فقط یک لحظه اس که با همه شون فرق میکنه و مثل خورشید در یه صبح بهاری پر از عطر میدرخشه...و اون چیزی نیست جز لحظه عاشق شدن...
عاشقیتون مبارک هیشکی عزیز

ممنونم آقای حمید.
بابا قدم رنجه فرمودین کلبه محقر ما رو روشن کردین .

مرسی از این همه مهربونیت عزیز.

حمید دوشنبه 6 دی 1389 ساعت 01:30 ب.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

الان چی باید بگم که نشون بده چقدر خوشحالم؟...
چی باید بگم که حس و حال این لحظه منو نشون بده که هی میخونم و هی بیشتر میمونم برای اینکه چی باید بگم در مقابل اینهمه لطفت؟...

بذار یکی از جمله های قشنگ خودتو قرض بگیرم :
"این همه صفا چه جوری تو یه قلب که اندازه ی یه مشته جا میشه...هان؟"...

ممنونم هیشکی مهربان...از تو و دل دریاییت...

هیچی همه ی اینایی که گفتی و میخواستی بگی رو شنیدم.
خواهش میکنم ...

آقا طیب سه‌شنبه 7 دی 1389 ساعت 12:55 ب.ظ http://barooni.persianblog.ir

سلام مخلصیم

به..سلام عزیز.. شما چش مایی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد