من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

حتی اگه هممه چی مرتب و زیبا و خوب سر جای خودش باشه ، فقط و فقط یه جای خالی..یه خلاء..کافیه که تموم اون خوبیا و زیبایی ها رو زشت و تاریک و غم انگیز کنه ! درست مث ِ یه دونه دندون کرم خورده..مث یه پازل گم شده..مث یه دونه نگین انگشترم.....مث نبودنت.......
..پی رفیق نوشت: با صدات دلمو آروم کردی..آروومممم ..
+
