هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

شاید امشب برای تولدت.. از آسمان .. پروانه چیدم!


تولدت

در خاطرم

برای همیشه..

رفتنت را .. تداعی میکند ،

با یک بغل گل به رنگ خاکستری.

عزیز  ِ تا ابد لعنتی ام..!!



.................


هر که آمد

دلم را گرفتم،

تا صدای..ش ِ..ک..س..ت..ن  نیاید !

هر که آمد

برایش نگفتم،

حرفهای فقط نقطه چین دار............!!



هوامونو داشته باش بی زحمت!




ثانیه ها بی مکس همدیگه رو دمبال می کنن و آدما ثانیه ها رو..خیلی قشنگه دل تو دل شون نیس..همه عجله دارن..نمیدونم قراره بعد از سال تحویل چه اتفاقی بیوفته نمی دونم امسال خدا هر روز تو سر رسیدش چی برامون نوشته ؟ نمیدونم قراره چه روزایی تیک بخوره برای شادی و چه روزایی تیک بخوره برا غم .. به هر حال مجبورم که تسلیم باشم و منتظر و امیدوار به لطف و بزرگی و انصافش.
ساعت 4 صبه همه خوابن سه چار ساعت دیگه سال تحویل میشه..تکیه دادم به پشتی کنار بخاری و زل میزنم به شعله ها..و  این آهنگ از محسن یگانه رو گوش می کنم .. به خدام فکر می کنم و باهاش حرف میزنم..
آخدااا..الان فک کنم سرت خلوت باشه بیا اینجا بشین دو کلمه اختلات کنیم آخر سالی! قربان دم شما گرم بابت این سال..خیلی لطف داشتی به ما..سال 90 سال سفر بود قم..کاشان..اراک..رامسر..لاهیجان..سنندج..مشهد..قمصر.. کیش 4 بار!  آنتالیا.. ازمیر.. استانبول.. یه دقیقه وایسا تا اینا خوابن اون ظرف بادوم رو بیارم من هلاک بادومم!!...... آره میگفتم: چه روزای خوبی رو تو شرکت گذروندم..با تمام کم و کاستیاش چقد راضیم از محیط کارم.. چه اتفاقایی افتادا.. امیرعلی پسرخاله خوشگلم بعد از 14 سال به دنیا اومد.. دوتا از پسر خاله ها و یه دختر خاله ازدواج کردن..لپ تاپ خریدم .. عینکی شدم!.. محبوب و وحید عزیز باهم مزدوج شدن! سه تا از همکلاسیام ازدواج کردن..متاسفانه عزیزایی از پیش ما کوچ کردن که تلخ ترینش شیرزاد نازنین بود..آشیونه ی زندگی دوتا از دوستامو طوفان تقدیر از هم پاشید! چقدر مهمونی رفتم چه شبای خوبی رو تا دم دمای صب با دوستام گفتم و خندیدم.. این جراحی و بیمارستان و یک ماه و خورده ای خونه نشینی و گند خوردن به رژیم غذاییم..چقد تلخ بود..مریضی مامان جونم  این یکی نابودم کرد...و از همه مهم تر خبر عزیز لعنتی ام !!
آخدا به قول شاعر در دایره ی قسمت ما که نقطه ی تسلیمیم! گردنمونم از مو باریک تر پس بیا و این سال جدید رو شیرین تر و زیبا تر برای منو عزیزام رقم بزن...خدا جون سلامتی و دل خوش و آرامش و آرامش و آرامش رو به زندگی خانواده و دوستای عزیز تر از جانم تزریق کن. خدای من خودت از دل و روح همه ی بنده هات باخبری پس هر آنچه که به خیر و صلاح اوناس براورده کن و هر چه که نه...نه! خدایا بهار اومده اما هنوز دست و دلایی هست که همچنان یخ زده مونده بی زحمت خودت هااااااا شون کن!! خودت گرما بده... خدا جونم امسالم انقدر شیرینی داشت که تلخیای کوچولو و حقیرش مثل این بادوم تلخ و زهر ماری که الان خوردم! به چشم نمیاد ممنونم بابت همه ی این تلخ و شیرینیا!
ای قاضیِ مطلق در این سال نو مث هر ثانیه ای که گذشت , هوامونو داشته باش بی زحمت!
...
پی تقدیم نوشت: این پست با تمام حسهای تلخ و شیرینش تقدیم به "محسن باقرلو".. عزیز و رفیقی که امسال با رسوندن یه خبر خوش حکم قاصدک رو داشت برام...
...
این آهنگ فوق العاده زیبای محسن چاوشی هم تقدیم به عزیزم!

اون با من !


امشبی را تو نابینا شو...

بریل شدنش

با من !