هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

تاااا قیامت...شاید..


آخر دیروز باهاش دعوام شد..برا اولین بار سرش داد زدم..
یه سریال داریم می بینیم این ماس ماسَکو گرفته دستش.. (کنترل تلویزیونو میگم) صد بار انگشتشو میذاره رو دکمه ی  mute speakers !
وسط فیلم سه بار پیام بازرگانی پخش کردن خب چنتا از اینا موزیکال و شادِ.. تبلیغ پوشک بچه و مایع دستشویی و پفک نمکی و اینا.. بازانگشتشو میذاره رو دکمه ی  mute speakers !
نه اینکه ما خیلی مشتاق دیدن پیام بازرگانی یا آهنگ ِ اون باشیم نه..از این حرصم می گیره که میگه:  آهنگش ریتمیک ِ حرومه !! یه بار نشد ما تو این خونه یه آهنگ با صدای بلند گوش کنیم همیشه هد فون و هنسفری...
یه بار نذاشت تو حال خودمون باشیم.. می فهمی چی میگم؟ نه نمُردم از این بابت ! ولی تو دلم که مونده ! همش گیر همش گیر بسسه دیگه.....بابا به اینجامون رسیده...چقدر باب میل تو زندگی کنیم..تا کی برا خوشایند تو رفتار کنیم تیپ بزنیم..بشینم..بلند شیم...مهمونی بریم...مهموناتو تحمل کنیم..دوستاتو تحمل کنیم...چقدر خود خواهی تا کی ؟ تا کجا؟ ما خسته شدیم بریدیم اما تو نه..هنوز انرژی داری برا جنگیدن...
اصن قهرم باهات...قهر تاااا....نمیدونم کِی....فقط نمیخوام به این جنگ ادامه بدم..
دلتنگ کودکیم 
                                      یادش  بخیر،
قهر میکردیم تا ااا..قیامت                                                                                     
                                                                                                                                                    و چقدر زود قیامت میشد...

پی خواهش نوشت : میشه نصیحتم نکنی  عزیز ؟ خوش داشتم برا دل خودم نق بزنم...

نظرات 32 + ارسال نظر
مرضیه دوشنبه 9 آبان 1390 ساعت 06:46 ب.ظ

می گذره این روزا از ما... ما هم از گلایه هامون


این شعره ولی تو باور کن

تا بخواد بگذره مام از این دنیا گذشتیم..

تیراژه دوشنبه 9 آبان 1390 ساعت 08:25 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

قهر قهر تا قیامت
آره
چقدر اون روزا قیامت ها زود سر میرسید
اصلا هم مثل قیامت این روزها روز حسرت و مکافات و این ها نبود
روز هزارسال بچگی هامون شیرین بود..به شیرینی یک لبخند بعد از یک قهر کودکانه

آره بچگی هامون کینه نداشتیم...قهر قهر تا روز قیامت تا بعداز ظهر بیشتر طول نمی کشید...

حبیب دوشنبه 9 آبان 1390 ساعت 10:02 ب.ظ http://artooni.blogsky.com


گاهی قهر با بعضی افراد یا چیزها خوبه

اما یادت باشه هیچوقت با خودت قهر نکنی چون دیگه اونوقت خودت هم نمیتونی به خودت کمک کنی

کودک فهیم دوشنبه 9 آبان 1390 ساعت 10:44 ب.ظ http://www.the-nox.blogfa.com

گاهی آدم ها دنیاشون با هم فرق داره...مشکل از خودشون نیستااا...فقط دنیاشون فرق داره...همین....فکر می کنند اگر به زور دیگران رو وارد دنیای خودشون کنند، کار درستی کردند!!!
برای خودت زندگی کن رفیقم.هرچند می دونم خیلی سخته چون من در موارد دیگه ای تجربه ی کوچیکی داشتم.اما سعی کن هم بهشون احترام بگذاری و هم برای دل خودت زندگی کنی.اگر فکر می کنی انتقادت رو می پذیرند هم با همون لحنی که می دونی می پسندند انتقادت رو بهشون بگو.یا مثلا به کسی که می دونی خیلی قبولش دارند بگو که از جانبت بهشون بگه.اگر هم نپذیرفتند کاری بهشون نداشته باش.بگذار اونها دنیای خودشون رو داشته باشند و تو هم دنیای خودت رو.

آره مام دنیامون باهم توفیر داره عزیز...منم دمبال همینم که نه من به اونا کاری داشته باشم نه اونا به من..که منو با دنیای خودم تنها بذارن...همین..

آناهیتا دوشنبه 9 آبان 1390 ساعت 11:49 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

این قیامت هم خیلی زود سر و کله ش پیدا میشه چون تو آدمی هستی که با وجود تمام این گیرها از ته دلت دوستش داری...به این حرفی که می زنم ایمان دارم مونا
قهر می کنی...اعتراض می کنی...حرفتو می زنی اما تا جایی نمیری که راه برگشت نداشته باشی
همین که عقاید خودت و داری و به رنگ هیچ آدمی حتی نزدیک ترین هاشون در نمیای...یک دنیا ارزش داره
قدر این خلق و خو رو بدون.

آره تو خوب منو شناختی آنا...
دلم نمی خواد این تا قیامت طول بکشه چون با تمام ضعفاشون عاشقشونم...
من از تقلید کردن متنفرم دلم میخواد خودم باشم می فهمی؟!

سونیا دوشنبه 9 آبان 1390 ساعت 11:56 ب.ظ http://beyondlove-iloveyou.blogfa.com

راس میگی!
دلتنگ کودکی ام .دلتنگ....

کاش درمونی برا این دل تنگی وجود داشت عزیز...کاش...

فسیل سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 11:32 ق.ظ http://www.fosil.blogsky.com/

چقدر سخت میگیری خوب خیلی ها اینمشکل رو دارن
هر کسی یه اعتقادی داره دیگه ای بابا!
سوت بزن ولش

من سخت نمیگیرم اتفاقن خعلییییییییییی ام صبورم اونایی که منو میشناسن میدونم تا جونم به لبم نرسه لب به شکایت و گله و نق و نوق وا نمی کنم...اما واقعا خسته ام کرده...
کار از سوت و شیپور و اینام گذشته عزیز...

تلاش سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://hadafbozorgman.blogfa.com/

جنگیدن برای چی؟..
مگه چقدر زنده ایم..
درکت می کنم... غر غر هات هم برام آشناس..

به اون بگو...به خود خودا همیشه همینو بهش میگم اما کو گوش شنوا

جزیره سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 02:25 ب.ظ http://jaziretabrik.blogfa.com/

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
اتفاقا من اصلا نصیحتت نمیکنم چون خودم یکی درمیون نق میزنم تو پستام
واقعنااااااااا گاهی اوقات فکر میکنم اگه خودم میخواستم راهمو انتخاب کنم باز هم همینی میشدم که هستم؟نمیدونم. اینی که هستم یعنی بودمو خیلی دوس میداشتم و میدارم ولی خب دلگیرم دیگه



راستی ی ی ی ی ی ی هیشکی جونم چرا تو وب من هنگ کردی یهو؟

سلام عزیز
شاعر میگه نق بزن که نق زدن بر بعضی از دردهای بی درمان رواست

توضیح دادم در وبت....

جزیره سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 02:53 ب.ظ

عزیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییزم
نه ه ه ه ه ه ه ، من اینقدرا هم خشن نیستم.
شما راحت باش.جالبه امروز همون ادمی رو دیدم که درجواب اس ام اساش اون جوابارو داده بودم بعد بم گفت:تو بویی از فرهنگ و احساس و شعور نبردی.بعد من هم گفتم:من شوخی کردددددددم بعد گفت باشه بخشیدمت
شما هم ماو ببخش

من هیشکی نیستم..اصن من کی باشم که بخوام شوما رو ببخشم مگه چیکار کردی ...
ولی حالا که انقد اسرار می کنی می بخشمت

سمیرا سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 03:25 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

با کی دعوا کردی هیشکی جونم؟

با مادر خان

روزگارمو سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 03:54 ب.ظ http://mavgola.blogfa.com

سلام گلابتون خانوم.شرمنده که شما خیلی با معرفتی ومو بی معرفت.
راستش مو خوم هم از نصیحت خوشم نمیاد ولی باید یه راهی باشه که اونا بتونن این افکار قدیمی روتر ک کنند.
خوش باشی.

به سلااااااااااااااام عزیز .. دشمنت شرمنده خانوم....
ترک عادت موجبه ؟؟!!!!

همچنین..
چقد ذوق زده شدم از دیدن کامنتتون...

آذرنوش سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 04:03 ب.ظ http://azar-noosh.blogfa.com

من با مامانم مشکلی ندارم ولی با بابام چرا .ازهمین مشکلابا اونایی هم که میگن واسشون توضیح بدین مخالفم .نمیتونیم با توضیح دادنمون طرز فکر و اخلاقیت ۴۰ یا۵۰ ساله ی یه نفرو عوض کنیم انگارباید بسوزیمو بسازیممنم داغونم از این گیردادناشون.انگار نمیخوان بفهمن که من یه آدم ام دوس دارم با شیوه ی خودم زندگی کنم میخوان تا دم مرگم هم مطیعشون باشمآخه چرااااااااا درک نمیکنن؟؟!!S001:]

عزیز... دقیقن حرف دلمو زدی...شخصیت اونا شکل گرفته و خودشونم نمی خوان که عوض بشن...
نه واقعن نمی خوان بفهمن

داود(خورشید نامه) سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 06:55 ب.ظ http://poooramini.persianblog.ir

سلام ...باعث افتخار

سلام از ماس قربان خوش اومدین به کلبه ی در ویشی ما...

مجتبی پژوم سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 08:48 ب.ظ http://mojtabapejman.blogfa.com/

! سلام

محسن باقرلو چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 12:53 ق.ظ

تهمت آباجی ؟!
داشتیم ؟!!
اینم سندش :
http://s2.picofile.com/file/7172637739/Sanad_.jpg

به به سلام حاج آقااا خوش تشیف آوردین خبر میدادین
یه گاوی شتری..جلو پاتون می کشتیم...
من ؟
تهمت؟
به برادر؟
اشتباه شده...
خودم دیدم اسمم نیس تو لیستت...

کاش زودتر اقدام به خشونت می کردم ....

silent چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 01:47 ق.ظ http://bikhialeeshgh.blogfa.com/

و چقدر زود قیامت می شد!!
خیلی لطیف بود
بعضی انسانها اینند دیگه!!

خب منم اینم کاری به کارم نداشته باشن..

مهدی پژوم چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 02:03 ق.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

سلام بانو...
یاد کودکی ها به خیر... انصافا به خیر...

سلااااااااااااااام قربان
به به هر دو از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد..

راه گم کردین احتمالن ؟

هاله بانو چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 08:25 ق.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

عززززززیزم
فدای نق زدنت

خدا نکنه عزیز

وانیا چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 10:14 ق.ظ

کاش هیچ وقت بزرگ نشده بودیم
کاش همونطوری زود قیامت میشد و از تو دلامون پاک میشد
اما انگاری غم اینروزا هم باهامون بزرگ شده نمیشه زود یادمون بره


اینقد خوشم میاد بی پرده غر بزنم حرف بزنم

خب غر بزن کی به کیه ...چار دیواری اختیاری....بگو و خودتو راحت کن

دل آرام چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 05:37 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com/

راست میگی قیامت بچپی ها زود میرسید ، بعدش هم اصلا کلا یادمون میرفت که ای بابا ما با طرف مثلا قهر بودیما
ولی الان چییی ، 1000 بار منت کشی هم باز همون آش و همون کاسه و این قیامت لعنتی هم انگار خیال اومدن نداره
الهی من قربون دلت بررررررم

قهر قهر تا روز قیامت آشتی آشتی فردا میریم تو کشتی یادته؟
خدا نکنه عزیز....
باورت میشه من اون موقع ها هیچ وخت با کسی قهر نمی کردم...

سمیرا مامان دل آرام چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 07:19 ب.ظ

اااااااااااااااللللللللللللللللللللللههههههههههههیییییی
آره خیلیا مثل تو درگیرن
یکیش خود من
خیلی چیزا با افکار آدم جور در نمیاد
قهر بچگی کجججججججججججاااااااا؟
این قهرا کجا؟
داشتم کامنتا رو میخوندم
گفته بودی نصیحتت نکنن
ولی اااااااااایییییی
چند نفری از دستشون در رفته بود و
یه چیزایی گفته بودن
همون ترک عادت....!!!!!

در گیریای من از بچگی باهام بوده تا قیامت هم هست...

آره همون ترک عادت و اینا

زبونم مو در آورد به خدا... بابا دلم میخواد دوس دارم اینجا غرغر کنم نق بزنم هر کی ناراحته نخونه منو والاااااااا

جزیره چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 09:26 ب.ظ

اومدیم سلامی عرض کنیم بریم. همین

سلام از ماس خوش اومدی...صفا آوردی

جزیره پنج‌شنبه 12 آبان 1390 ساعت 10:23 ق.ظ

سلام علیکم مجدد
ما باز اومدیم بخونیمتون شما نبودید

علیک سلام مجدددددددددددد

خب من دیر به دیر تقریبا آپ می کنم شرمنده

کافرعشق پنج‌شنبه 12 آبان 1390 ساعت 10:35 ق.ظ http://kafereeshgh.blogfa.com

الان این حرفارو راجع به کی میزدی؟!!!!بابات؟ فقط بهت می گم این کار رو نکن که به حال وروز امروز من نیفتی همین!!!اینقدر بهت می گم که منم آدم خیلی بدی نیستم ولی یک بار به حرفش گوش نکردم.الانم دلم می خواد بخوابم ودیگه بیدار نشم
حافظ میگه : هر چند کازمودم ازوی نبود سودم من جرب المجرب حلت به الندامه هر کس کار تجربه شده ای رو دوباره تجربه کنه شایسته ی سرزنشه
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال!

نه مادر خان..
کدوم کارو نکنم؟ من که از قهرکردنشم پشیمونم

حنانه پنج‌شنبه 12 آبان 1390 ساعت 11:56 ق.ظ http://flutezan.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام مونا جون.
چطوری عزیزم؟

ازین مسائل توو همه ی خونه ها و خونواده ها هست ، همیشه هست چون همیشه به اندازه ی یک دهه یا بیشتر فاصله ی فکری و فرهنگی و... بین نسل ها وجود داره و معمولاْ هم برای کم کردن این فاصله قدمی برداشته نمی شه ، بخصوص از طرف قدیمی تر ها ! نمی دونم شاید اگه یه روز ما هم قدیمی تر شیم این قدم برداشتن برا ما هم سخت باشه !

یه چیزی بگم ؟! منم همیشه وسط سریالا که پیام بازرگانی می ده فوراْ صدا رو قطع می کنم چون حوصله ی دیدن و شنیدنشونو ندارم !

سلام قربونت
بدک نیستم..
اره اونا هیچ وخت یه نیمچه قدمم برنداشتن...اما من تا دلت بخواد کوتاه اومدم..اگه قراره منم اینجوری بشم میخوام صد سال مادر نشم..والااااااا...

خب عزیز منم گفتم که مام همچین مشتاق نیستیم پیام بازرگانیای آنتیکو ببینیم..این یه مثال بود کلن تو خونه ی ما شنیدن موسیقی ممنوعه

ستاره پنج‌شنبه 12 آبان 1390 ساعت 06:21 ب.ظ http://ssetare.blogsky.com

سلام
ای گفتی٬چه دنیایی بود
فکرمیکنم کمترکسی باشه که ازاین مشکلات نداشته باشه
خوشبحاتون که صبورید و باهاشون کنارمیاید.

سلام عزیز..
یاداون وختا به خیر...
میدونم خیلیای دیگه درگیر این مسائل هستن..

عاطفه جمعه 13 آبان 1390 ساعت 12:55 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

من یه دوستی داشتم تودبیرستان که اینجوری بود- یعنی بدبختت میکرد اگه میخواستی باهاش فیلم ببینی-میگفت مرجع تقلیدم حروم کرده-اونم پیام بازرگانی ها رو قطع میکرد و میکنه-

بهش نگفتی لامصب اون مرجع تقلید تو بوده مرجع تقلید من که نیس؟

مکث جمعه 13 آبان 1390 ساعت 06:49 ب.ظ http://maks2011.blogsky.com

تازه باهاش دعوات شده؟ اوه من انقدر با همه دعوام شدم. آدمی نیست که من باهاش دعوا نکرده باشم. اون وقت تو دلت گرفته از این دعوا؟ خیلی ماهی دختر. مهربون....

آره..
قربونت نه من اینجوریا نیستم که تو می گی فقط دلم نمیاد کسی ازم برنجه...

وانیا شنبه 14 آبان 1390 ساعت 12:40 ب.ظ

هر وقت میام اینجا یا اسمت رو جایی تو لینکدونیا میبینم یا تو کامنتا چشمات میاد تو ذهنم
خیلیه جالبه از اون همه چشم چشمت حک شده تو ذهنم خوشحالم که تصویر از چشمایه ناز و خندونت دارم
یه جورایی حس زندگی تو چشماته هیشکی جونی

قربون چشمات عزیز دل...
آخه چشای باباقوری من که دیدن نداره...

حس زندگی؟
حس زندگی
حس زندگییییییییی...........................................................

کلاس داستان نویسی یکشنبه 15 آبان 1390 ساعت 01:25 ب.ظ http://derakhshandeh.org







با سلام:
آغاز ثبت نام ترم جدید کلاس های آموزش داستان نویسی پیشرفته با حضور استاد ابوالفضل درخشنده در فرهنگسرای های سرو، شفق ، رسانه و دانشگاه صنعتی شریف.
با ارایه مدرک معتبر مورد پذیرش و ارزشیابی در تمامی مراکز علمی و دولتی داخل و خارج کشور.
علاقمندان برای شرکت در کلاس های فوق با معاونت آموزش فرهنگسرای های ذکر شده تماس حاصل نمایند.
فرهنگسرای سرو : خ ولی عصر(عج) بالاتر از پارک ساعی . تلفن : 88651786
فرهنگسرای شفق : خ یوسف آباد . تلفن : 88712839
فرهنگسرای رسانه : میدان حضرت ولی عصر (عج) تلفن: 88890838
دانشگاه صنعتی شریف : خیابان انقلاب اسلامی – نرسیده به میدان آزادی . تلفن: 66165821

Melina چهارشنبه 18 آبان 1390 ساعت 08:32 ب.ظ http://mywoorld.blogsky.com/

سلام
از وب دل ارام اینجا اومدم
ببخش مهمون ناخوندم دیگ
من جا تو بودم مث مامان دوستم میزدم ال سی دی رو میشکوندم

گاهی ادما یه جا رو میخوان برای غر غرهاشون که دیگرانو اذیت نکنه و من میگم بهترین جا رو انتخاب کردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد