هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

شب قدر مون..


من تو دل اون تاریکی شب بین اون همه سنگ قبرفهمیدم..
 شب قدر ، ینی.. بیا قدر همدیگه رو بیشتر بدونیم...
به همین سادگی.......

 چیلیک شماره 4 :










نظرات 23 + ارسال نظر
م . ح . م . د سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 01:57 ب.ظ http://baghema.blogsky.com/

آره ، خیلی قشنگ ، اصلن فلسفه ی شب قدر هم " قدر " دونستنه ... خوشبحالتون که شب قدر رو پیش شیرزاد عزیز بودین .. روحش شاد

روحش شاد..

علی سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 02:02 ب.ظ http://alirabiei.blogsky.com

شب قشنگی بود

علی سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 02:04 ب.ظ http://alirabiei.blogsky.com

با اینکه تا حالا ندیدمشون اما یه حس عجیبی اون شب پیدا کردم. روحش شاد

کورش تمدن سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 02:33 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
خیلی خوب گفتی
یعنی عالی بود

آلن سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 02:34 ب.ظ

چه کار قشنگی کردین که شب قدر رو اونجا برگزار کردین.
روح شیرزاد عزیزم شاد باشه ایشالا.

متن واقعن قشنگه. باهاش موافقم شدید.
عکسا هم فوق العاده شده.

این پست از اون پستاییه که باید بگم :
دمت گرم.
ایول.

محسن باقرلو سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 03:56 ب.ظ

خیلی شب عجیبی بود ...
دم همه اونایی که اومدن هزار تا گرم ...

آوا سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 04:15 ب.ظ

مرسی هیشکی بانو
اشکی شدم مث
...............
یاحق...

دخترآبان سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 04:41 ب.ظ http://fmpr.blogsky.com

چ دلگیر .... کاش بودم ...

حبیب سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 05:20 ب.ظ http://artooni.blogsky.com


سلام معرکه بود این عکسها

آخرش بود بخدا


من چند سال بود که از خونه بیرون نمیرفتم و خونه بودم

اما از امسال هر سال شب احیا میرم پیش داداش شیرزاد و با همدیگه شب احیا رو برگزار میکنیم

دمه همه اونایی که اومدن گرم

از شما هم تشکر میکنم واسه تهیه این عکسهای زیبا

امشب هم شب احیاست

دستهاتون رو به سوی خدا دراز کنید و طلب آمرزش کنید

ایشاله هر چی تو دلتون هست خدا بزودی براتون مهیا کنه

یا حق

با اجازه لینک مطلبتون رو گذاشتم تا تعداد بیشتری این همبستگی رو ببینن

حبیب سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 05:25 ب.ظ http://artooni.blogsky.com

بگذار تا بمیرم در این شب الهی / ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی

چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه / چندان که باز گردم گیرم ره

تباهی
چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما / دل مرده می‏شوم باز با غمزه گناهی

گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان / بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی

ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم / شرمنده ‏ام ز مهدی وز درگهت الهی

تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم / چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی

من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم / ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی

با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم / دانم که در به رویم وا می‏کنی به آهی

ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را / گر تو نمی ‏پسندی تقدیر کن نگاهی

دل را تو می ‏کشانی بر عرش می ‏کشانی / بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی

دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر / بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی

امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر / جان حسین و زینب بر ما بده پناهی

آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب / از ما مگیر او را جان حسن الهی

در این شب جدایی در کوی آشنایی / هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی



التماس دعا

اردیبهشتی سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 11:39 ب.ظ http://tanhaeeeii.blogfa.com

عکسا خیلی قشنگن
انگار ما هم اونجا بودیم با این عکسا
دستتون درد کنه !

حتما روح شیرزاد با وجود شماها شاده

مریم همسفر شیرزاد چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 12:14 ق.ظ

مونای عزیزم زبونم قاصره از اینکه تشکر و قدردانی که شماها لایقش باشید رو به جابیارم
ممنونم از تو که با این کارت و با این عکسای قشنگت که با تموم عشقت گرفتیشون همه ی بچه هایی رو هم اونشب نتونسته بودن بیان تو جمعمون شریک کردی
اونشب یکی از بزرگترین شبای عمرم شد با حضور گرم شماها
شرمنده ی همتون شدم که شیرزادم نتونست با صدای بلند به همتون خوش آمد بگه و ازتون پذیرایی کنه
ازتون معذرت میخوام که نتونستم اونجوری که شایسته ی دوستای عزیز من و شیرزاد بود ازتون پذیرایی کنم
دست همگیتون درد نکنه
از خدا میخوام بهم توان جبران تو روزای خوشتونو بده عزیز دلم
خیلییییییییییییییی بزرگید همتون

خورشید چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 01:10 ق.ظ http://www.ferigingelbey.persianblag.com

سلام

وبلاگ قشنگی دارید به من هم سر بزنید خوشحال می شم

عاطفه چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 02:10 ق.ظ

روح شیرزاد شاد..
عکسای معرکه ای شدن هیشکی..
انگار من هم اونجام الان..

علیرضا چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 03:39 ق.ظ http://yek2se.blogsky.com/

...

سمیرا چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 11:25 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

دستت درد نکنه هیشکی جون با این عکسها ما رو هم شریک کردی توی احیاتون..

دختری که حرفهایش را نمیخورد چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 12:28 ب.ظ http://www.rainygirl89.blogfa.com

خیلی کار بزرگی کردین که رفتین دورادور ازتون تشکر میکنم که مریم و تنها نزاشتین......

ارش پیرزاده چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 07:28 ب.ظ

الف چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 09:12 ب.ظ http://inspiration90.blogfa.com

عکسای قشنگی گرفتی هیشکی بانو ..

روحشون شاد ان شالله

محیا پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 12:18 ق.ظ http://darjaryan.blogfa.com

شب وصل است(بود) و طی شد نامه ی هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر

شب شراب جمعه 4 شهریور 1390 ساعت 12:40 ب.ظ http://www.shila1120.blogfa.com

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم../ که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم../

/روحش شاد.. و قرین رحمت الهی../



حمید شنبه 5 شهریور 1390 ساعت 05:09 ب.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

- "شب قدر یعنی بیا قدر همدیگه رو بیشتر بدونیم"...
این مهربانانه ترین تعبیری بود که تا حالا از شب قدر شنیده بودم...

- دمتون گرم که با اینکارتون معنی تازه ای به این شب دادید...
که در عمل گفتید شب قدر یعنی شب رفاقت...شب "هنوز باهمیم"...
روح شیرزاد عزیز شاد...و خوش به سعادتش که دوستانی مثل شما داشته...

مهربانانه ترین....چه تعبیر لطیفی.... ( چه تعبیر تو. تعبیری شد )

ممنون عزیز...ما ها که کاری نکردیم..رفیق شیرزاد بود..مرد شیرزاد بود..مریم شیرزاد عزیزم بانی این دور همی و صمیمیت شد...

بهنام سه‌شنبه 12 مهر 1390 ساعت 08:11 ب.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com



چه شب قدر قشنگی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد