هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

لطفا این پستو نخون برا دل ِ خودم نوشتم !!


 

دلم دلم دلم...

این دل ِ.. تنگم، این دلِ.. تنگم ، این دل ِ.. تنگم، این دل ِ.. تنگم.

 

این جمله با یه آهنگ سوزناک الان داره تو ذهنم تکرار میشه..یعنی کی نوازنده ی این آهنگه؟

بغض داره خفه م میکنه.

دلم میخواد برم ویلای خاله بتی اینا .. یه اطاقک سه متر در سه متر روی پشت بومش ساختن که یه پنجره داره روبه یه گندم زار..خیلی رویاییه خیلی..خورشید می تابه به این گندمااا وای معرکه س.

دوست دارم سه چهار روز برم اونجا..شبا رو پشت بوم بخوابم..مخصوصا این شبا که اونجا خیلی خنکه بخزم زیر پتو...فقط چشمام بیرون باشه! آسمون صاف و پر ستاره اش دلمو میبره..چشمک ستاره ها، نور مهتاب..یهو یه شهاب رد بشه و...

آرزو دختر خالم  وختی بچه بودیم شبایی که رو پشت بوم خونه ی مامان جون اینا می خوابیدیم می گفت: وختی شهاب از یه ور آسمون رد میشه به یه ور دیگه همون لحظه یه آرزو کن بر آورده میشه..  

آره وختی شهابا رد میشن می خوام یه عالمه آرزو کنم..

مثلا دلم میخوااااد..الان یک نفر یک کیلو کاباس خشک برام بخره..خودم نخرم یکی برام بخره!!!

دلم چند جفت جوراب اسپرت رنگی میخواد که با لباسام ست کنم..چون من عاشق ست کردنم.

دلم یه ادکلن هالوین میخواد که چند وخته تمومش کردم.

دلم الویه مخواد که چن وخته هوس کردم.

دلم میخواد برم بام تهران که چند ساله نرفتم.

دلم یه مسافرت میخواد..بدون خانوادم!

دلم یه خونه ی مستقل میخواد هر اندازه ای،کوچیک یا بزرگ بودنش مهم نیست..فقط توش تنها باشم..که توش راحت لباسایی که دلم میخواد بپوشم،تا هر ساعتی که می خوام بیدار باشم، تا هرساعتی که میخوام بخوابم! با سلیقه ی خودم که زبان زد خواص و عام بوووووود...!.. توش وسایلمو بچینم.

دوستامو به خونم دعوت کنم و خجالت نکشم..نمیرم از شرمندگی که بگم خانواده من خوششون نمیاد دوستامو به خونه مون بیارم!!!

دلم میخواد اطاق خوابم یه پنجره رو به بیرون داشته باشه روبه خونه های مردم..شبا کنار اون پنجره وایسم و به صدای قاه قاه خندیدن اونا گوش کنم و لذت ببرم از این که از خونه ای صدای خنده میاد!

دلم می خواد تو زمستون یکی برام بستنی یخی پرتقالی بخره من تو برف سگ لرز بزنم و بستنیمو بخورم و از سرما اشکم سرازیر بشه.

دلم میخواد یه بار دیگه دستم بشکنه تا عزیزام...مثِ داداشی کرگدن! مریم ترین ، ایرن جونم، آقای محسن ِ ایرن، آقای کیامهر گرامی،مهربان ـ گلم، آقای عباس نازنین، آقای وحید دوست داشتنی، آقای حمید عزیز...بیان عیادتم بعد روی دست گچ گرفتم برام یادگاری بنویسن!!!!

بعد برام همه برام کمپوت آلبالو و هلو بیارن!!!

دلم میخواد از خونه بزنم بیرون انقدر راه برم راه برم تا پاهام جون نداشته باشه برم گوشه ی یه خیابون ِ خلوت راحت دراز بکشم..پاهامو بقل کنم سرمو خم کنم تو تنم، بعد یه عابر پیاده رد بشه یه نگاهی بهم بندازه و کتشو در بیاره بندازه روم!! بعد بره و من چند روووز.. همین جوری کنار خیابون زیر کت اون غریبه بمونم و بیرون نیام که نکنه عطر خوش اون کت از مشامم بیرون بره..!

بعد اون غریبه یه نیمه شب دوباره از اونجا رد بشه و ببینه من هنوز اونجام..بیاد بالا سرم و باهمون کت که به دورم پیچیده منو بقل کنه و سرمو مث بچه ها بذاره رو شونش و بگه تو مال خودمی..خودم پیدات کردم!بعد من بغض کنم و اون منو محکمتر بگیره و بگه جانم..بگه جانم..بگه جانم..!!  همه چی تموم شد همه ی سختیا رفت..خودم دیگه هواتو دارم..منم خودمو لوس کنم و ناز کنم و نق بزنم..اونم بگه نق بزن، تا قیامت نق بزن، ناز کن خودم نازتو میکشم..!!بعد بوسه بارونم کنه..! ومن اون نفس عمیقه رو بکشم از این آرامش از این خلصه از این مستی..و بعد همون جوری رو شونه اش خوابم ببره..

بعد بریم.. بریم، نمی دونم کجا.. اما از اینجا بریم.

دلم میخواد یه لپ تاپ داشته باشم برا وختایی که تو اطاقم تنهام. با یه دنیا فیلم که تا حالا ندیدم

با فیلمایی که هزار بار دیگه ببینمشون خسته نمیشم. مث ِ :شب یلدا، مث درباره ی الی.. مث سگ کشی..مث...

که شبا بی سر خر برم تو نت ..پست جدید بذارم.. 

دلم میخواد هزارتا دامن کوتاه ِ رنگ و وارنگ داشته باشم.هر روز یکی شو بپوشم.  

دلم میخواد آلزایمر حاد بگیرم و گذشته گندو فراموش کنم. 

دلم میخواد به جای روزی دو بار روزی چهار باربرم حموم!!

دلم میخواد برایه بارم شده تو کنسرت ابی شرکت کنم و ابی رو از نزدیک ببینمش و بگم که خیلی عشقه! 

دوست دارم جوون مرگ بشم اما مورچه هاهم ازم راضی باشن وکسی رو از خودم نرنجونم والبته کسی از این اخلاقم سو استفاده نکنه.

دلم میخواد انقدر پول داشته باشم که بتونم  این قسطای لعنتی رو بدم و که مجبور نباشم سر کار برم...که با اون پول بتونم از اینجا برم یه عمر زندگی کنم و لذت ببرم 

دلم میخواد ماشین داشته باشم که هر جا میخوام برم که زجر نکشم تو تاکسیای لعنتی که بعضی از این مردای گُه خودشونو به من نمالن.. که راننده موقع پول دادن دست منو نگیره که هر ماشینی جلو پام واینسته! که...


دلم میخواد یه باغ نارنگی داشته باشم که هر وخت نارنگی خواستم برم زیر یکی از درختاش که شاخه اش تا زمین رسیده دراز بکشم . هی نارنگی بکنم و بوش کنم و مست بشمو مست بعد راحت پوستشو بکنم و بخورمش و به ملکوت به پیوندم

دلم میخواد یه مغازه لوازم التحریر داشته باشم چون عاشقشم از بچگی!

دلم میخواد اگه قراره تنها بمونم تو سی سالگی بمیرم!

دلم میخواد یه روزی یه جایی از ته دل بخندم!

دلم میخواد تو باد داد بزنم و گریه کنم!

دلم میخواد جرات داشته باشم که راحت توی حموم تیغو رو دستم بکشم!و...

دلم میخواد یه بار تو رخت خوابم و ختی که خوابم جیش کنم! وااا خوب دلم میخواد..

دلم میخواد تو یه فرصت اونایی که بهم ظلم کردن رو بعد از تیکه تیکه کردن بسوزونمو و بعد یه پست راجبه لذتش بنویسم..!!!

دلم دلم دلم دلم تنگیده دلم برا مریم و داداشی تنگیده... دلم میخواد ببینمشون خب.

دلم می خواد انقدر پول داشته باشم که برا همه بی بهونه و بی مناسبت کادو بخرم گل بخرم و شادشون کنم.


دلم یه آسمون شهاب ِ آرزو براورده کن میخواد!!

 

 

 

 

 

 


نظرات 14 + ارسال نظر
حمید چهارشنبه 24 شهریور 1389 ساعت 06:19 ب.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

چقدر دلت میخواد...
خوش به حالت که هنوز دلت میخواد...این یعنی هنوز دلی برات مونده! خیلی بهتر از اینه باهات قهر باشه...هیچی نخواد...
کی میدونه؟...شاید یه روز نزدیک دلت به خیلیاش برسه...

تازه اینا یه ذره شه.
یعنی میرسه اون روز ؟

کیامهر چهارشنبه 24 شهریور 1389 ساعت 07:05 ب.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir

یه یادگاری می نویسم
با ماژیک سبز
رو گچ دستت
می تونی با رنگ چشمات ست کنی

مرسی عزیز..
تو هم فهمیدی من عاشق ست کردنم؟

mahmood چهارشنبه 24 شهریور 1389 ساعت 07:13 ب.ظ http://www.eiml.blogfa.com

salam
be soorate etfaghi va az google varede weblaget shodam
az inke dasti dar neveshtan dari kheyli khoshhalam
mikhastam ye lotfi bokoni va to weblage man ye nazar bezari
nazare shoma baram moheme
ehsas mikonam dar khosoose aghaye seda ebi va weblage man harf haye ziadi dashte bashi
lotf kon va bekhatere inke to weblaget nazar gozashtam nazare arzeshmandeto be man elam kon
kheyli mamnoon az tavajohet

مرسی که بهم سر زدی خوشحال شدم.

نیما چهارشنبه 24 شهریور 1389 ساعت 10:43 ب.ظ http://www.arezuhaye-aghaghi.persianblog.ir

دلم میخواد برایه بارم شده تو کنسرت ابی شرکت کنم و ابی رو از نزدیک ببینمش و بگم که خیلی عشقه!
جتنا سخن از دل زار ما گفتی ! کبابم کردی !

نیما چهارشنبه 24 شهریور 1389 ساعت 10:45 ب.ظ http://www.arezuhaye-aghaghi.persianblog.ir

با بیشترش موافقم فقط یکم به دل ما هم گوش کن !
دل ما هم میخواد هیشکی بانوی شاد داشته باشیم ! میخوایم هیشکی بترکونه و شاد بنویسه ! آخ چه فازی بده اونجا !

سعی میکنم..اما این خدا نمیذاره!

maral پنج‌شنبه 25 شهریور 1389 ساعت 01:26 ق.ظ

dos dashtam khoda mishodam va rozi milion milion arezoohaye adamaro baravarde mikardam torike dige arezoo namoone va hoselam sar bere
Rasti merci ke gofti neveshtato nakhoonim va.... inkaro kardam
Akhe asheghe in karam(shekastane hesarh)

لطف فرمودین که حرف گوش نکردین.

بابای آرتاخان پنج‌شنبه 25 شهریور 1389 ساعت 12:43 ب.ظ http://artakhan.blogfa.com

همه ی اینها رسیدن بهشون خیلی ساده به نظر می رسه اما . . . چرا آرزو می شن !! برای خودم هم سواله !
آخه یه وقت اگه شما بخوای یه کشتی کروز داشته باشی که بندازیش تو آبهای آلاسکا بله ولی یه بستنی پرتقالی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا که خیلی قانعی

برا خودمم سواله!
اما یه وختایی خودش میتونه آرزو های خودشو براورده کنه اما ..بیشتر تر دلش میخواد ..یا بهونه میگیره که یکی دیگه براش براورده اش کنه اینجوری کیفش بیشتره..نه؟!

الهه پنج‌شنبه 25 شهریور 1389 ساعت 01:07 ب.ظ http://harimeasheghaneha.persianblog.ir/

من بچه حرف گوش کنی هستم.ولی در این مورد شرمندم.خوندمت و خوشحالم که حرفتو گوش نکردم....
بیشتر اوقات همین آرزوهای به ظاهر ساده و کوچیکن که با برآورده نشدنشون یه حفره بزرگ تو دل آدما درست میشه...منتظر هیچکس نمون واسه براورده کردن این آرزوها عزیزم.خودت خودتو به یه شهاب یا نه...به هزاران شهاب آسمونی مهمون کن...خودت رو دریاب...

مرسی که حرف گوش نکردی
ممنونم که امید میدی..

عاطفه پنج‌شنبه 25 شهریور 1389 ساعت 01:33 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

حالا واقعن اجازه نداریم این پست رو بخونیم؟

چی بگم؟!

مهربان پنج‌شنبه 25 شهریور 1389 ساعت 03:44 ب.ظ

حالا حتما لازم نیست دستت بشکنه که ما بیایم دیدنت
راههای زیادی هست

ایشالا به هر چی دلت می خواد برسی

اینم یه جور آرزوه دیگه...
قربونت برم که انقد ماهی تو..یعنی میرسم؟

نسکافه جمعه 26 شهریور 1389 ساعت 01:12 ق.ظ http://www.nescafeh.mihanblog.com

وااااااااااااااااااااااااای کلی خندیدم با خوندن مطلبت !ایباز خوبه تو شهاب می بینی که دلت به بر آورده شدن آرزوت خوش شه من که اصلا شهابم تو اسمونم نیس راستی من لینکت کردم به صفحه منم نگاه بنداز اگه دوس داشتی لینکم کن

خوش اومدی عزیز.. شهاب داشتن مهم نیست براورده شدن آرزو های کوچیک و بزرگ مهمه.

کرگدن شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 12:43 ق.ظ

خیلی خوب بود این پستت ...
اینو میگن وبلاگ نویسی ناب ...
حالا نگم میگن
میگم !
اصل اول تو وبلاگ نویسی صداقت و راحت بودنه ...
چون وبلاگ جائیه که با جاهای دیگه توفیر داره ...
و تو داری کم کم می افتی رو غلتک !
لذا آففرین بچچه !

خواهش میشه..
تشویقاتون دلگرمم میکنه.
خودمم این پستمو دوس دارم چون توش راحت و بی خجالت حرف زدم.

کرگدن شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 12:43 ق.ظ

جسارتن یه انتقاد بکنم ؟!
قالبت خیلی سنگین و شلوغه ...

شما امر بفرمایید.
خودم ملتفتم یه آدرس بدین بریم یه قالب جدید بخریم.

فرزانه شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 04:16 ب.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

خوبه که هنوز چیزهایی هستن که بخواهیشون. امان از روزی که از دنیا چیزی نخوای و شب و روز رو به هم بدوزی!!!
چیزهایی رو که خودت باید بدستشون بیاری حتما می تونی ولی اگه قرار باشه کاری رو دیگری برات انجام بده زیاد روش حساب نکن. (این یک تجربه شخصیه امیدوارم تو برخلاف این تجربه کنی)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد