هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........
هیشـــکی!

هیشـــکی!

من ، خالی از خویشی و غربت..گیج و مبهوت بین بودن و نبودن........

بازی هیشکی بودن!

سوجه نوشت !:

ما  از صب تا حالا داریم  خودمونو می چُشیم ، بلکمکم از این حال در بیایمو یه سر و سامونی به این خونه بدیم نمیشد که نمیشد... وهیچ سوجه ای برای آپدیتیدن پیدا نمیکردیم. از قضا تصمیم گرفتیم بی خیال آپدیتیدن شویم... آقا  همین الان از شرکت آمدیم بیرون و قصد رفتن به خانه را داشتیم که.. وسط خیابان روی خط عابر پیاده، سوجه ی مربوطه را یافتیدیم! بعد مث فشنگ دویدیم به سمت کافی نت تا آپ بشویم.

***

توجه توجه..  توجه توجه..

اینجانب از کلیه بستگان، دوستان و آشنایان، فضلا، فقها و رفقای وبلاگ نویس دعوت به عمل می آوریم در بازی ما شرکت نمایید...حضور گرم شما باعث شادی روح اینجانب و بازماندگان عزیز می باشد!

***

مسابقه نوشت:

  " اگر نامرئی میشدم ... "

***

توضیح نوشت:

1. ترجیحن طنز گونه بنگارید.نیشخند

2. هر چه میخواهد دل تنگت بگو ! راحت باش!

3.میتونید همراهم داشته باشید: مثلن: اگه من و فلانی نامرئی می شدیم ...

***

تشکر نوشت:

باتشکر از کلیه عزیزان  که ما را در پیدا کردن سوجه همراهی نمودند، نخ سوزن ( همون مخصوصن !) خط عابر پیاده!نیشخند


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد